اولین اصلاح مو
چند روز بود که تصمیم داشتم موهات و مرتب کنم و همش بابایی می گفت :نه!!!!!!!!!!! اما بالاخره یه روز دل و به دریا زدم و یه حالی به موهات دادم... خیلی هم خوشجل شدی. تلفنی که به بابایی گفتم موهات و زدم فکر کرد دارم شوخی می کنم.. ههههههههههههههه اما اومد خونه و قیافه ات و دید خوششم اومد. وقتی داشتم موهات و میزدم حسابی خوشحال بودی و همش لبخند می زدی...فکر کنم از صدای قیچی خوشت اومده بود... یا شایدم خودت از دست موهات شاکی بودی اینم عکس گل پسر بعد از خروج از سالن آرایش و زیبایی مامان خاطره: قبل از اصلاح بعد از اصلاح ...
نویسنده :
خاطره مامان بردیا
5:19