چهارمین مسافرت (کردستان و کرمانشاه)
امسال عید چهارمین مسافرتی بود که بردیا با من و باباش همراه بود. البته مثل مسافرت های پیش نبود. چون خیلی خیلی شیطون شده بود. یه لحظه آروم و قرار نداشت. تا می تونست شیطونی کرد و مامانی و خل کرد
توی ماشین که تا وقتی خواب بود آرامش هم برقرار بود اما وقتایی که بیدار می شد حسابی جبران ساعت های خوابش هم می کرد.اولش یه کم با عروسکاش سرگرم می شد ناگهان از روی راکر خودش و پرت می کرد پائین. می رفت زیر صندلی، از زیر صندلی دوباره می اومد بالا، می رفت روی صندلی می ایستاد، موهای بابایی رو می کند، شال مامانی رو می کشید، از عقب خسته می شد خودش و پرت می کرد جلو، توی بغل من می ایستاد، همش می خواست توی آینه خودش و ببینه، یا می خواست دستاش و بکنه از شیشه بیرون. می خواست آینه رو بکشه و ... از بغل منم که خسته می شد همش می گفت بابا که می خواست بره توی بغل بابایی در حال رانندگی!!!!!! اگر هم ماشین یه لحظه می ایستاد جیغ و داد و فریاد که چرا ما وایسادیم؟!! این از توی مسیر رفت و برگشت که حسابی دیوونه ام کرده بود.
توی مسافرت هم که همش بهونه گیری، همش بغل می خواست، تا می ذاشتیمش زمین هم نق و غر و گریه!!!! اشتهاش هم خیلی کم شده بود. نه غذا درست می خورد نه شیر... فقط تا بستنی یا آب دست کسی می دید جیغ و داد که به منم بدید. تا می تونست بستنی خورد توی این مسافرت!!!
لازم به ذکر است:
1ـ دوربینم توی این مسافرت کلا خراب شد. فقط عکسای توی ماشین با دوربین خودم گرفته شد.بقیه عکسا همه با دوربین زن دایی آنیتا گرفته شده. فعلا تا پایان تعطیلات که بابایی قول داده دوربین بگیره از گرفتن عکس معذورم
2. کردستان زیاد جای دیدنی نداشت ( دریاچه زریوار ـ پارک جنگلی آبیدر که یه چیزی مثل کوهسار ما بود و یه حمام و یه موزه که دوتای آخری رو به خاطر کمبود وقت نرفتیم)
2. کرمانشاه یه عالمه جای دیدنی و قشنگ داشت که ما به خاطر کمبود وقت فقط چند جا رو رسیدیم بریم ( طاق بستان ـ بیستون ـ کاروانسرای شاه عباس ـ گوردخمه ـ سراب دربند ـ غار قلعه قوری و .... )
3. متاسفانه از بیستون عکسی نداریم. چون بالای کوه باید می رفتیم و شدید هم باد می اومد و با وجود بردیا نشد بریم بالا( انشاءاله بردیا بزرگ تر شه حتما می ریم چون یکی از جاهایی هست که همیشه آرزوی دیدنش و داشتم)
4. متاسفانه از طاق بستان عکسی نداریم.چون دوربین همراهمون نبود.
5. گور دخمه توی کرمانشاه واقعا دیدنی و ترسناک بود. 3 تا گور که بالای کوه مدفون شده بودند که 2 تا از گورها زمان جنگ جهانی اول و گور سوم و اصلی زمان جنگ جهانی دوم کشف شده ( به روایتی محل دفن هوختشره قدرتمندترین پادشاه ماد و 2 تا از نزدیکانش بوده ) برای دیدن این گورها یه گروه کوهنوردی اونجا بودند و بالا رفتن و پائین اومدن از کوه کلی مکافات و هیجان و ترس داشت. اما واقعا حال داد. البته بابایی نیومد. من و دایی و زن دایی و عمو حسین رفتیم بالا... وقتی رسیده بودم بالا پاهام تا چند دقیقه می لرزید. به گفته گروه کوهنوردی ساکن در اونجا امکان بازدید فقط توی 13 روز عید فراهمه چون هیچ کجا به خاطر خطرات بالا رفتن و جای این محل مسئولیت این کار و به عهده نمی گیره)
6. مسیر خیلی خیلی طولانی و خسته کننده بود.مطمئنا اولین و آخرین مسافرتی بود که مسافت به این طولانی رو با بردیا رفتیم
و اما عکسا رو توی ادامه مطلب می زارم چون زیاده
در مسیر رفت توی ماشین در حال بازی با قورباغه مورد علاقه
اینجا همش با پاهاش به صندلی ها فشار می اورد.
بعد از کلی شیطونی از حال رفته
کردستان ـ شهر سنندج ـ پارک جنگلی آبیدر
کردستان ـ شهر مریوان ـ مجموعه تفریحی زریوار
رستوران
کرمانشاه ـ شهر صحنه ـ مجموعه تفریحی و آبشار سراب دربند
عاشق این عکسم
کرمانشاه ـ مجموعه تفریحی و غار قوری قلعه
کرمانشاه ـ شهر پاوه ـ سفره خونه سنتی که غذاهاش واقعا افتضاح بود
پــایــان