سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 13 سال و 30 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

خونه مرتب ما

1390/12/11 16:01
1,814 بازدید
اشتراک گذاری

خودشون هم تشریف فرما شدند که من یه موقع نخوام دست به چیزی بزنم سبز

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان طاها
11 اسفند 90 16:42
یک همیشه یک است. شاید در تمام عمرش نتوانسته بیش از یک باشد.

امابعضی اوقات می تواند خیلی باشد:

یک دنیا ،

یک سرنوشت ،

یک خاطره ،

یک عشق پاک،

و یا " یک دوست خوب مثل تو

کوچولوتو از طرف من ببوس هزار ماشا الله خیلی ناز شده.

چشم حسوداش کورشه الهی.



مرسی عزیزمممممممممم. تو هم طاهای نازت و ببوس
مامان طاها
11 اسفند 90 16:43
آفرین بهت آقا بردیا. تا میتونی شلوغ کن و همه جا رو بهم بریز.
ثمين
11 اسفند 90 19:44
روح انگیز مامان سیاوش
11 اسفند 90 19:45
سلام خاطره جون خوبی عزیزم؟
عجب اسمی برا پستت انتخاب کردی کلی خنده داره
غصه نخور عزیزم خونه ما هم دسته کمی از خونه شما نداره بابا بردیا فقط یه بار بچگی میکنه خوب بزار تا دلش میخواد بریزه و بپاشه فرشاتونم خیلی خوشگلن ها


ممنون روح انگیز جون...
سمانه مامان کیمیا
11 اسفند 90 23:24
هههههههههههههههه
پس مثل خونه ما هم پیدا میشه
فقط فکر کنم فضای ازاد بردیا واسه بهم ریختن بیشتر از کیمیا باشه بریز بهم خاله تا نریزی پرفسور نمیشی ها.....قرار با کیمیا با هم بفرستیموتون امریکا ....خودم تنهایی به این نتیجه رسیدم ببینم مامانت موافقه!......اخه کلی ارزو واسه دخملم دارم خاله .....همش میگم اشکال نداره اگه رشد میکنی همه جا رو بترکون هههههه تو هم که معلومه مامان میدون داده بهت حسابیییییییییی
راستی سبد بازیت خیلی شیکه افرین به این مامان واقعا خوش سلیقه


مرسی سمانه جون. امریکا هم پایه ام شدید.هههههه
بهار( مامان آرشا)
11 اسفند 90 23:52
قوربونت برم خاله تا میتونی بچگی کن که خیلی زود میگذره
خاطره جون سخت نگیر همینکاراشونه که انقدر شیرینشون میکنه یه بار یه مقاله میخوندم نوشته بود خونه ای که بچه زیر 7 سال داره اگر مثل جنگل نباشه یا مادر مریضه یا بچه پس خدارو شکر که هم خودت و هم گل پسرت سالمید ایشاالله خدا بهمون توان و سلامتی بده هی این وروجک ها بریزن هی ما غربزنیم و جم کنیم ولی باز هم جمع نشه
ببوس بردیای گلو


بهار جون خونه مثل جنگل و باحال گفتی... پس خدا رو شکر من و بردیا هر دو سالمیم... ممنون تو هم ارشا خوشگله رو ببوس
فاطمه 67
12 اسفند 90 1:25
سلام خاله فدات بشه....تا میتونی بریز و بپاش خیلی کار خوبی میکنی باید بزرگ شی عزیز دل من
مامان رانیا
12 اسفند 90 18:44
عین اتاق منو رانیا که هر وقت رانیا می یاد توش زلزله رخ می ده
خالــــه
13 اسفند 90 8:49
دمت گرم خاله جون ... بايد نشون بدي داري مرد ميشي
صوفی مامان رادمهر
13 اسفند 90 11:19
من نمی دونم بعضی از این مامانای نامرتب چرا همه چی رو می ندازن تقصیر نی نی ها دستت درد نکنه فشن کوچولو... خونه حالا خوشجل شده مگه نه؟
مامان آريا
13 اسفند 90 11:50
به به چه خونه تميز و مرتبي آفرين به برديا خاله قربونت برم چرا يكم شيطوني نمي كني و خونه رو بهم نمي ريزي اينجوري مامان بد عادت مي شه ها
محبوبه
13 اسفند 90 16:24
گل پسري هرچقدر ميخواهي خونتونو ريخته پاش كن آخه ماماني فكر ميكنه خودش از اين شيطونيا نكرده آفرين بازييييييييييييييييييييييي
مامان تنها
13 اسفند 90 18:17
سلام ممنون كه به وبلاگم سر زدين ماشاالله برديا جيگري روز به روز بزرگتر و با نمك تر ميشه خيليم خوش خندس عزيزم تا ميتوني شيطوني و ريخت و پاش كن
هدی مامان مبین نفس
13 اسفند 90 19:00
خاله قربون بهم ریختنت بره افرین فسقلی....
دخترک
14 اسفند 90 0:28
سلام ای جونم فداش بشم الهی که اتقدر شیطونه خب بچه باید بهم بریزه همه جارو دیگه آخ خاله قربونت بشه جیگررررررررررررر
سمیه
14 اسفند 90 1:05
هههههههههههههههه

باهات شدیدا هم دردم خاطره جون...حسرت یه خونه مرتب وتر وتمییز به دلم مونده...خونه تکونیم که تموم شد وفرشهارو انداختم دو دقیقه بعد رها چایی ریخت روشون...


هی وای من ... پس رها خوشگله از این شیرین کاریها هم می کنه؟!
مامان رهام
15 اسفند 90 11:51
سلام خاطره جون عزيزم چقد سخته اين لوازم و جمع كني من كه ديگه كمر برام نمونده


آره به خدا خودم هم همش کمر درد دارم.گریهههههههه
ilijoon
17 اسفند 90 22:24
غصه نخور عزيزم الان برديا جون همشو جمع ميكنه وب بسيار زيبايي داريد اگه دوست داشتيد مايل به تبادل لينك هستم دوستت دارم
ني ني شكلك
23 اردیبهشت 91 21:03
خوب بايد ماماني بيكار نباشه ديگه دست برديا جون درد نكنه!!!