من و کارام (1)
توی خونه دائم شال ها و روسری های مامان و بر می دارم و می ندازم سرم .
خیلی از این کار خوشم میاد.
اصلا با جوراب میونه خوبی ندارم و تا چشم مامانی رو دور ببینم زودی درشون میارم و یه جایی سر به نیستشون می کنم.
البته اینجا توسط مامان دستگیر شدم
می رم روی صندلیم و از اونجا به اوپن آشپزخونه و البته هر چی روشه دسترسی پیدا می کنم.
اینجا هم در ظرف و برداشتم و دارم با مغز تخمه از خودم پذیرایی می کنم
صبح های 5 شنبه و جمعه حتما واسه خرید نان با بابایی همراه می شم و بعدشم دیگه نان و به کسی نمی دم و دلم میخواد همش و خودم بخورم
چند روز بعد از تولد من ،تولد زن دایی بود و چون من تولدم مریض بودم دوباره اون شب با کیک خوشگل هاپو و شمع 2 عکس انداختم
خیلی اهل میوه ام و همه جور میوه ای دوست دارم...هر چی میوه می خورم سیر نمی شم.
اینجا هم دارم توت فرنگی میخورم
و در این عکس دارم کیوی میل می کنم
اینم یه عکس لختی که نشون می ده چقدر لاغر شدم. وزن 2 سالگیم 12 بود.
در حالی که وزن 18 ماهگیم 12.800 بود. یعنی توی این 6 ماه 800 گرم هم وزن کم کردم.
اما دکترم می گه وزنم خوبه و با توجه به این که قد کشیدم و خدا رو شکر همه جوره سالم هستم علتش فقط تحرک زیادمه
این عکس واسه یه روز قبل از تولدمه که مامان درگیر تزئینات و جابه جایی وسایل بود و من با نهایت خونسردی مشغول دیدن TV می باشم
این عکسم هم مامان خیلی دوست داره