سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 13 سال و 10 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

جدیدترین اسباب بازیهای مورد علاقه من

1391/8/21 17:05
1,277 بازدید
اشتراک گذاری

انواع عطر، ادکلن، اسپری ، برس ، شانه ، لاک ، لوسیون و ... 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

سمانه مامان کیمیا
21 آبان 91 17:49
عزیزممممممم
وای خاطره باور نمیشه اینا همش دست بردیا است!!!!!!!!!!


سمانه دیگه حریفش نمی شم. تاچند وقت پیش می ذاشتم اون عقب میز توالت که دستش نرسه اما الان دیگه یاد گرفته صندلی رو می کشه جلو و می ره روش هر چی می خواد بر می داره....
مامان رانیا
21 آبان 91 18:20
:
کلی حال کردم ههههه
نیستی کجایی


امروز بعد از چندین روز اومدم سر زدم اما دیدم انقدر عقبم ترجیح دادم هیچی نگم.
نیلوفر
21 آبان 91 18:31
سلام هه هه،خب مگه چیه،مثل زمانیکه خیلی کوچولو بود مامانی بهش تیپ دخترونه زده بود حالا این آقا خوشگله میخواد ادای خانومارو دربیاره دیگه،الهی فدات که انقد آقایی بردیای عسل
خاله عاطفه
22 آبان 91 11:37
خيلي خوبه كه اينقدر خوش ذوق باشه .. چيكار داري ماماني خوب بزار همه چي و امتحان كنه
ela
22 آبان 91 13:14
سارا
22 آبان 91 13:23
عزیزم ..میخوای لاک بزنی ....چه پسر آقایی که نمیریزه همه رو روی زمین ....
مرجان مامان آران
22 آبان 91 14:05
خیلی بانمک و شیرینه خوشحال میشم همدیگرو لینک کنیم عزیزم
هدی مامان مبین
22 آبان 91 16:38
واقعا چه پسر اقایی که رو میز نمیره.... مبین میره رو میز راحتتتتتتتتت
فهیمه مامی حدیث
23 آبان 91 0:36
فاطمه 67
23 آبان 91 9:37
قربونش برم من اساسی...........خاطره جون ببخشید چه میز آرایشت با کمد های بغلش با مزست...از کجا خریدی ؟ جالبه ...........


مرسي عزيزم. سرويس خوابم و از دلاوران خريدم...
مامان رهام
23 آبان 91 10:37
دورت بگردم که اینقد جیگروخوردنی شد قندعسل
سوسن(مامان پرنسس باران)
23 آبان 91 13:45
قربونت برم من با اون اسباب بازیهای جدیدت... خرابکاری نکنی خاله...
صوفی مامان رادمهر
24 آبان 91 10:45
ای کاش من و تو و بقیه می رفتیم برای اینا یه کم اسباب بازی می خریدیم اینا خونه رو جاش نمی ترکوندن...طفلک نی نی هامون اسباب بازی ندارن که


ههههههههههه
نرگس (مامان امیرحسین)
24 آبان 91 16:09
سلام خاطره جون
اول بردیای جیگرتو از طرف من بچلووووووووون که ماشالله اینقدر خواستنیه

دوم یه سوال داشتم . عزیزم از معراج جون خبر داری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟. من هر چی موبایلشو میگیرم خاموشه


سلام گلم.مرسی . راستش منم دنبالشم و خبری ازش ندارم... اگه باهاش صحبت کردی بگو منم کارش دارم...
فاطمه مامان امیرعلی
25 آبان 91 12:36
قربون توی وروجک بشم آخه.
من بالاخره یه روزی میام و میبینمت بردیاااا.
خاطره جون ایشالا قرار بعدی ما رو هم خبر کن تا همدیگه رو ببینیم.


مرسی . چشم عزیزم. حتما
فاطمه مامان امیرعلی
25 آبان 91 12:40
خصوصی داری عزیزم.
سپید مامان علی
27 آبان 91 19:44
وای جیگر تو پسر شیطون رو بشم....آخه رفتی رو صندلی که بری میز آرایش مامانت رو بهم بریزی... خیلی ناقلااا شدی هاااااااا
مریناز (مامان نیکا)
28 آبان 91 21:21
فدات بشم که قد کشدی و به همه چیز دست میزنی ، شاد باش و سلامت گل پسر . میبوسمت
دخترک
29 آبان 91 0:35
اون نگاه شیطنت بارشو نیگااااااااا بچه های باهوش شیطونترن خب اینم که خدای هوشه قربونش بشم