سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 13 سال و 19 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

پارک

1391/7/7 10:56
1,833 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز بابایی کارش سبک تر بود و یه کم زودتر اومد خونه تا با هم بریم پارک. از اونجایی که پارک لاله بهمون نزدیک تر از پارکای دیگه بود در نتیجه همون پارک لاله انتخاب شد.

طبق معمول همیشه اولش اصلا راه نمی اومدی و فقط بغل. اونم فقط بغل مامانی متفکر  بعد کم کم کار به جایی می رسه که دیگه اصلا می گی منو بغل نکنید که هیچ، دنبال منم نیاید و بزارید هر جا می خوام برم.

اگه ببینی داریم میایم سمتت که بغلت کنیم بدو بدو فرار می کنی و بلند بلند هم میخندی. طوری قهقه می زدی و فرار می کردی که هر کس اون دور و اطراف بود از صدای خنده هات می خندید... در آخر هم با گریه و زاری از تاب و سرسره جدا شدی. اما چون هوا خنک بود و شما هم لباست آستین کوتاه بود زودتر برگشتیم که سرما نخوری عزیزم بغل

 

اینجا همون اول بسم ا.. تا از ماشین پیاده شدیم و بابایی بغلت کرد زدی زیر گریه و می خواستی بیای بغل مامان بغل

اصرار داشتی که سرسره رو از پائین بری بالا نیشخند

اینم مامان و بابا به تحریک کودک درون خجالت 

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (36)

مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
7 مهر 91 12:25
سلام پسرک من در جشنواره آتلیه آسمان شرکت کرده ممنون میشم اگه به آدرس زیر بری و بهش رای بدی ... بنام " امیرعلی فروغی " http://www.ranking.studio-sky.com/Festival.aspx?fid=2 مرسسسسسی
مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
7 مهر 91 12:26
با اجازه لینکتون کردم .... به ما هم سر بزنید...
مهسا
7 مهر 91 12:53
سلام قربون بردیاجون برم من ماشاا..... به بردیا
صبا مامان هومان
7 مهر 91 16:08
سلام خاطره جون خوش به حالت با این پسملیه گوگولی خوش به حالت کلاه سرش میکنه واااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدامن و هومان همیشه سر کلاه با هم درگیری داریم من میذارم اون برمیداره من دستاشو میگیرم اون جیغ میزنه و در نهایت اونه که موفق میشه


مرسی صبا جون. بردیا هم بخواد گیر بده و سرش نکنه این کار و می کنه. اما من اکثرا حواسش و پرت می کنم اونم دیگه یادش می ره چیزی روی سرشه
سمانه مامان کیمیا
7 مهر 91 17:02
به به وروجک مننننننننننننننن ...عزیزم دلم واست تنگ شده بود ...چقدر این تیشرت مثل همیشه بهت میادددددددد
فرناز مامان ایلیا.
7 مهر 91 19:39
به چه عکسهای قشنگی... آقا بردیا هم ترکونده با تیپش...جوووونم...
مامان رانیا
7 مهر 91 19:55
ماشاله به بردیا بزرگتر و اقا تر شده
خاطره جون خودت صورتت خیلی لاغر شده یه کم به خودت بیشتر استراحت بده
این عکس سرسره بازیش خیلی با حاله


شبنم جون گول صورتم و نخور. باور كن خيلي تپل شدم
هدی مامان مبین
7 مهر 91 20:09
قربون بردیا برم که بزرگ شده و کاراش و خنده هاش و اداهاش هدف دار.... ایشالا روزای زندگیتون پر از شادی و کودکانه های بردیا...ببوسش مامانی مهربون
سمانه مامان کیمیا
7 مهر 91 21:19
راستی خاطره حس میکنم باز یه کم تل شدهجونم که تپل میشه خوشگل ترتر میشههههههه


سمانه جون به نظر خودم هم تپل شده يه كم
ماه مامان
8 مهر 91 0:15
سلام خاطره جون ، یه سئوال دارم ، شما آدرس کلوب معراج که روتختی میدوخت رو دارید ، در به در دنبالشم ، اگه داشتی ممنون میشم اگه بهم ایمیل بزنی یا اگه شمارشو داری بهم بدی ،مرسی


سلام عزيزم. من آدرس كلوپش رو ندارم. اما شماره تماس ازش دارم. اگه خواستي بگو كه باهاش هماهنگ كنم و شماره اش و اگه اجازه داد بهت بدم
خاله نفس
8 مهر 91 8:09
عزیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم

تکلیفِ ما بی نی نی ها با کودکِ درونمون چیه؟!

خاطره جونم چه خوب کردی عکس خودتونو گذاشتی دلم برا دوستِ خوشگلم تنگ شده بود حسابی


مرسي نفس جون. انشاء‌اله ني ني تو هم زودي مياد و به بهونه اون خودتم حسابي پارك مي ري و بازي مي كني
صوفی مامان رادمهر
8 مهر 91 8:57
ههههه نی نی رو می برن پارک خودشون بازی می کنن... کلا دمتون گرم، خیلی کیف کردم... منم همیشه به اسم رادان از در و دیوارمی رم بالا... من عاشق خنده های بردیام...چشماشم با خودش می خنده....بوووووووووووس...
خاله عاطفه
8 مهر 91 10:09
عاشقتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم خيلي جيگري خاله جون ... قربون اون ژستات برم تو عكسات ... كلي مرد شدي پسر... فداي تو بشم كه اينقدر خوش تيپي ... عكس روي سرسره ات ديوونه ام ميكنه زنده باشي مرد كوچولوي ما :
مامان رهام
8 مهر 91 10:28
خاطره جون مدیریت عکسا رو قفل کرده برا خودمم باز نمیشه لطف می کنی بگی چطوری از سایت دیگه آپلود کنم می ترسم دوباره بزارم کلاً وبمو قفل کنن


عزيزم بايد بري توي سايت هاي آپلود عكس و از اونجا آپلود كني و آدرس و بزاري اينجا
مامان رهام
8 مهر 91 10:30
خاله فدات شه ماشاله واسه خودت مردشدیااااااااااااااااااا......مامان جونش صدقه بزار واسه شیرمردموندیگه بزرگ شدن فسقلیامون رهامم تو پارک همین طوره اصلاً نمیشه یه جا نگهش داریم
سرور مامان فراز
8 مهر 91 10:55
اي خدا اين مرد كوچولو با دندونهاي موشي چقدر ناز شده .هزرار ماشالا
نیلوفر
8 مهر 91 11:46
سلام بردیا جونی مثل همیشه خوش تیپ و دلبرانه یه عالمه بوس همیشه در پناه خدا سلامت و شاد باشی
آرتين كوچولو و بابا هادي
8 مهر 91 15:33
سلام برديا دوستي جونم خيلي خوشتيپ و مرد شدييا منم هميشه ميرم پارك لاله ايندفعه بگو باهم بريم سرسره خوپ دوست دارم
kiana
8 مهر 91 16:06
اوووووووووف بزرگ بشه چه دختر کشی میشه.....خدا حفظش کنه
مامان نصفه نیمه
8 مهر 91 19:46
چه پسمر ناز و خوشملی... ولی شما خیلی قیافتون واسم آشناس... (البته می دونم که فقط آشناست چون شوهرتون اصلا آشنا نیس) خوش باشید
پری شب
9 مهر 91 9:18
دلم میخاد حسابی بوست کنم بردیا حیف که نمیشه
دخترک
9 مهر 91 10:47
الهی من فدای تیپ و استیل و کلاهتو خودتو لپات بشممممممممممممم از الان انقده خوشتیپی فردا پس فردا دخترا میخورنتا قابل توجه کیمیا خاطره جون مث همیشه خوشتیپ و خوشگل اون کودک درونتم بذار کلی بازی کنه
ماه مامان
9 مهر 91 11:00
خاطره جون ، ممنون میشم اگه این کارو بکنی ، چون میخوام بهش سفارش روتختی بدم .
محبوبه
9 مهر 91 13:38
واي كه اين پسر ما چقده خوش تيپه خدا حفظت كنه عزيزم مثل عسل شيريني و شيريننننننننننننننننننننننننن
سمیرا مامان آنیتا
9 مهر 91 14:30
عزیز دلم .. خوش تیپ کوچولو .. اینجوری میری پارک دل دخترا رو میبری که فدات شم
ای خاطره تو به من بگو چه میکنی اینقدر لاغری آخه


سميرا به خدا من لاغر نيستم صورتم غلط اندازه.ههههههه
روح انگیز مامان سیاوش
9 مهر 91 23:57
سلام خاطره جون خوبی عزیزم؟ ای جون چه عکسهای قشنگی برامون از این شازده پسرت گذاشتی هزار ماشالله خیلی بزرگ شده ها بابا ما الان چند سالی میشه با شو شو جونم همه کودک درونمون رو سرکوب کردیم الان که عکسهای شما ها رو دیدیم ما هم تصمیم گرفتیم از همین امروز این کودک درون رو زنده کنیم و چون یکم بابت این جور زنده کردنها از دیگران خجالت میکشیم تصمیم گرفتیم ساعت 1 شب به بعد بریم پارک و کودک درونمون رو زنده کنیم البته شاعر میفرماید شبا که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره
فاطمه مامان امیرعلی
10 مهر 91 9:38
قربون تیپت پسرررررر. امیرعلی هم هم مثل بردیاست.هروقت میدونه داریم میریم بگیریمش بلند بلند میخنده و فرار میکنه.
نسرین مامان بردیا
11 مهر 91 1:36
همیشه شاد باشین... بردیا هم مثل همیشه عالیههههههه.... خدا حفظش کنه
سپید مامان علی
11 مهر 91 12:15
وای چقدر این پسمل خوشگله مامانی شده....چه ناناز بازی میکنه....به به میبینم که مامان و بابا هم از موقعیت استفاده کردند و کلی بازی کردند
مامان سید کوچولو
12 مهر 91 22:40
سلام. سری به ما بزنین
علی
13 مهر 91 0:40
سلام . . . وبلاگت قشنگ بود و زيبا . . نوشته هاش . . . خيلي زيبا بود . . . کاملا اتفاقي اومدم وبت . . . اما خوشحالم . .که اومدم . . . مث بقيه دعوتت نميکنم وبم . . اگه دلت خواست . . . سر بزن . . . بازم ميام . . . موفق باشييييييييييي
سارا
14 مهر 91 11:39
عزیزم چه بزرگ شدی ...دوندون هات هم خیلی بهت میاد...سرسره بازی میکنی ..به قول اوا تاب بازیییی میکنی
پری شب
16 مهر 91 9:10
آوا مامان رادین
16 مهر 91 14:15
وای که چقدر خوشتیپه این پسری.
خدا حفظش کنه.
البته یکم به مامانش هم رفته ها.
امیدوارم همیشه در کنار هم شاد و خرسند باشین عزیزم.
خیلی پسرتونو دوست دارم. در ضمن همیشه هم لباساش هم خیلی خوشگله.


مرسی آوا جون. لطف داری
بابابزرگ آرتين
16 مهر 91 16:22
ماشاالله به بردیا سيد خندان والبته خوش اخلاق روزجهاني كودك برشما وهمه كودكان نازوماماني مبارك باشد. الهي دپناه جدّت ودركنارمامان وبابا تندرست وشاداب باشي.


ممنون آقای صفری
مامان حمید کوچولو
3 آبان 91 23:28
سلام مامان بردیا چه پسری.چه شلوارجین خوشگلی داره بووووووووووووووس