وای بلاااااااااا این کارا چیه...رفته رو ریسیور؟!! وای من عمرا بزارم کیمیا ازا این کار بکنه تازه باباش میگه تو اجازه هر کاری بهش دادی لوس شده خیلی باحال خوابیده فکر کنم اخر عاقبت کیمیا هم مثل من بشهامیر هم خیلی سریع و راحت میخوابه حرص منو در میاره اخه دارم باهاش حرف میزنم میبنیم خوابه من یه 10 دقیقه واسه خودم حرف زدم میبینم خوابه بهش میگم تا کجاش رو فهمیدی میگه فلا جا میبینم همون جمله اول خوابش برده قربونش برم که اینهمه ارامش داره... موهاش هم بلند شده باحال شده ها
ههههههههه سمانه به خدا حریفش نمی شم. ریسیور و دی وی دی جزو اسباب بازی هاش محسوب می شه. دیگه اینا رو نمی شه جمع کرد آخه...
سلام
واییییییی خدای من،آخه این پسر خوشگله رو نگاه کنید،ماشالا،هزار ماشالا، الهی فداش بشم من، ووروووجک خان آخه چرا با این کارات انقد دلبری میکنی،میخورمممممتتتتتتاااااااااااااا.
سلااااام اجازه؟ اون لباس آبی که تن بردیاست و اون خوابیدنش رو مبل رو من قلبم ضعیفه میبینم نمیتونم دلم نخوادشششششششش عاشق معصومانه خوابیدنشم. الهی که فداش بشم. راستی پرستار چی شد؟ من انقد واسه مامانم از بردیا گفتم. خودمم دوس ندارم شاغل بشم. مگه اینکه درآینده مجبوربشم. حیفه لحظات با بردیا بودن نیس که هدر بره؟ ای جونم.ح عاشقتم پسر ناناز
مرسی عزیزم. والا فعلا که از مهد خوشش اومده. منم ناراضی نیستم. تا ببینیم چی می شه
الهی فداش
دلم یه ذره شده بود براش .. خدا رو شکر که از مهد خوشش اومده .. راستش منم خیلی دوست دارم بچه مستقل باشه و تو یه مهد خوب آموزش ببینه .. میدونی تو خونه هر کاری هم کنیم یه سری چیزا رو نمیتونیم به بچه یاد بدیم مثل مستقل بودن ، آموزش خیلی چیزا .. بهرحال ما نه مربی هستیم نه ازمون خیلی حساب میبرن که حرف شنوی داشته باشن
برای بردیای گلم بهترین های دنیا رو آرزو میکنم
ههههههه خوردنی کوچولو جون خاله صوفی وقت کردی یه کم آتیش بسوزون مامان و بابا حوصله شون سر می ره... آخه رفتی رو رسیور چی کار وروجککککککککککک؟
بووووووووووووس
سلام
وای خدا شیطونی های بردیا جونی هم شروع شده خدا ببین ریسیورو چیکار کرده من که عمرا بذارم ریحان از این کارا کنه آخه اگه خراب بشه اون روز من چیکار کنم
وای این زرافه چه خوشگله منم تو سرعین که این سری رفتم دیدم خیلی دوست داشتم بگیرم اما فعلا جاشو ندارم آخه نمیخوام دم دست ریحان باشه چند خریدیش
تا ما سر نزنیم یه وقت نیآین پیش ماها بد می گذره بهتون
سلام خوبی خاطره جون من یه مدت نبودم چقدر اتفاق افتاده برگشتت به سر کار مبارک باشه بردیا گلی هم ایشاالله تو مهد انقدر بهش خوش میگذره که دلش تنگ نمیشه ببوسش از طرف من