سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 13 سال و 15 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

اولین پارک رفتن آقا بردیا

1390/6/11 20:35
718 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از 4 ماه و 11 روز که از تولدت می گذره بالاخره برای اولین بار سوار کالسشکه شدی و رفتی پارک امروز مامانی حسابی جوگیر شده بود و از صبح تصمیم گرفته بود شما رو ببره پارک... این بود که ساعت 5.6 بعد از ظهر که از خواب بیدار شدی مامانی بهت شیر داد و لباست و عوض کرد... نشوندت توی کالسکه و کمربند هات و برات بست.. حسابی تعجب کرده بودی.. واسه اولین بار بود سوار کالسکه می شدی...

توی خیابون و پارک هم صدات در نیومد و همش جذب بیرون بودی... توی پارک هم یه جا مامانی خسته شد و تا روی صندلی نشست ناراحت شدی و اخم کردی که یعنی بلند شو من و راه ببر باز متفکر

niniweblog.com

niniweblog.com

niniweblog.com

niniweblog.com

توی راه برگشت هم خوابت برد.اما تا رسیدیم خونه بیدار شدی و حسابی عصبانی شده بودی که چرا اومدیم خونه... عصبانی

 

niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

naghmeh
11 شهریور 90 21:59
vayyy che pesariiii ba on shlvar kotash
خاله نفس
11 شهریور 90 22:06
مامانی یه دقه خوابیدما! آخه باید زودی منو برمیگردوندین خونه!!! آدم از دست این مامان خاطره یه چرت کوچولو هم نمیتونه بزنه...اونوقت میگن بردیا چرا همش پای tvمیشینه
سمانه مامان کیمیا
12 شهریور 90 0:08
عزیزمممممم پیداست حسابی ددری میشه ها.....
میگم خاطره جون کالسکه این حالتش حالت خواب کامله؟یا خودت تا این حد خوابوندی؟
بردیا با این حالت توش اذیت نبود؟راحت بود...وقتی خوابش برد؟



سمانه جون از این بیشتر نخوابید... حالت خوابش همین بود.. فکر کنم توش راحت بود..
محبوبه
12 شهریور 90 13:29
كالسكه اش ببين چه خوشگل اينم يكي ديگه از سليقه مامانش كه يه بچه نازوناز وتناز توش ميخوابه كه پسر ماماني و بابايي .........
مامان آريا
12 شهریور 90 14:09
عزيزم حسابي اولين پارك بهت خوش گذشته ها دست ماماني درد نكنه قربون اون اخم كردنت برم من عكسات خيلي خوشگلن
نی نی توپولی
12 شهریور 90 15:35
من عاشق موها و لب های بردیا جونم خدا براتون نگهش داره...


مرسی...بوس
مامان پارسا
12 شهریور 90 15:50
به به پارکم که رفتی،خوش گذشت؟ عکسات که میگن کلی صفاااااااااااااااا کردی
مامان ریحانه
12 شهریور 90 21:07
سلام مرسی عزیزم که به ما سر زدید از عکسا معلومه که حسابی بهت خوش گذشته به مامانی بگو زود زود تورو پارک ببره در ضمن شما به جمع دوستای ریحان عسلی اضافه شدید
خاله
13 شهریور 90 8:08
ماماني تا هوا خوبه زود زود منو ببر پارك آخه چند وقت ديگه كه هوا سرد بشه من بايد همش تو خونه باشم و تلويزيون نگاه كنم مرسي مامان جون
نرگس
13 شهریور 90 11:37
خاطره جون خواهشاً اسپند و صدقه و 4 قل و آیه الکرسی و تخم مرغ و ............ فراموش نشه

جیگر این پسر ددری رو بخورممممممممممم من



ممنون نرگس جون
مامان الینا
11 آبان 90 2:42
سلام.بردیاجون خیلی نازوعزیز.خداحفظش کنه .آقای گل خیلی هم شیک پوش ماشاالله