سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 13 سال و 30 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

من 10 ماهه شدم

1390/12/1 11:37
1,760 بازدید
اشتراک گذاری

اینجانب بردیا خان، پسمل خوش اخلاق و شیطون مامان و بابام 10 ماهه شدم. یعنی امروز اولین روز از یازدهمین ماه زندگیمه. مژه فکر کنم 10 ماه خیلی بزرگ باشه. آخه مامانی همش عسکای کوشولوییمو نشونم می ده و می گه ببین چگده بودی! ببین چگده بزرگ شدی! ببین چگله خوجل شدی! چشمک

وزنم : 10 کیلو گرم

قدم : 76 سانتی متر

شیطونی های این ماهم:

دستام و به همه جا و همه چی می گیرم و بلند میشم. اصلا مهم نیست چی باشه. مهم اینه که من یه چیزی گیرم بیاد واسه این کار. بعضی وقتا چیزایی که دستم و بهشون می گیرم محکم نیستند واسه همین سقوط می کنم و به شدت دردم میاد. گاهی که دردم خیلی زیاد باشه می زنم زیر گریه. اما بعضی وقتا هم که مامانی و بابایی دارن نگام می کنند کلاس می زارم و به روی خودم نمیارم اما چند دقیقه بعدش یه چیز دیگه رو بهونه می کنم و گریه زاری راه می ندازم.از خود راضی

می تونم با کمک مبل و میز و دیوار و ... چند قدم کوشولو بردارم.تشویق

اصلا توی تختم بند نمی شم و تا من و می زارن توی تخت از نرده هاش می گیرم و بلند می شم و تا شکم خودم و آوریزون می کنم بیرون. واسه همین مامانم همش نگرانه و به قول خودش دنبال یه راه حل اساسی واسه این قضیه اس.متفکر

همچنان شکمو هستم و به هیچی رحم نمی کنم. هر چی گیرم بیاد می خورم. گاهی وقتا مامانی و بابایی از ترس من یواشکی یه چیری رو می خورن. به ماکارونی و ماست شدیدا علاقه مندمخوشمزه

توی حمام اصلا دلم نمی خواد توی وان بشینم. همش میام بیرون و دوست دارم کف حمام بشینم و با کف های صابون و شامپو بازی کنم و بخورمشون چشمک

آهنگ حنا ( اندی ) کمکم داره جای آهنگ ملودی ( آرش ) رو می گیره نیشخند

یواش یواش داره از کارتون های گشنگ خوشم میاد.مژه

تا مامانی لباسام و در میاره سریع فرار می کنم و نمی زارم دیگه لباس تنم کنه. دوست دارم همش لخت باشم و روی سنگای سرد خونه دراز بکشم از خود راضی

یاد گرفتم بای بای کنم البته با مدل خودم (به جای افقی دوست دارم عمودی بای بای کنم)قهقهه

همچنان بی دندونم و مامانی تصمیم گرفته یه دست دندون مصنوعی خوشگل برام سفارش بده.خنده


 


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (31)

مامان ریحانا
1 اسفند 90 11:41
سلام مبارکه 10 ماهه شدنت
زهره مامان داریوش
1 اسفند 90 12:56
10ماهگیت مبارک باشه خاله جون ماشااله وزن وقدش خیلی خوبه خاطره جون معلوم میشه به عسلی خوب میرسی


مرسی زهره جون. از بس شکمو تشریف داره
سمانه مامان کیمیا
1 اسفند 90 13:09
جونممممممم 10 ماهیگیت مبارکهههههههههه
معلومه حسابی شیطون شدی و مامان بابا خسته
ایشالا 10 سالگیت که کلاس چهارمی خودت بیای بنویسی من 10 ساله شدم و اینکارو رو میکنم:رادیو باز میکنم دیگه نمیبندم...سوییچ ماشین کش میرم میرم فضولی.....مامانم نمیتونه از پای بازی های کامپیوتری منو بلند کنه.....ولی همه درسامو 20 میشممممممممم

مامانش معلومه حسابی درگیری ها من 2 صفحه آپ کردم فکر کنم همش رو هم ندیدی .... همش همین گذاشتی من گفتم الان از شیرین کاری های بردیا حین خونه تکونی میترکونی
ما منتظریمممممممم
دوست دارم خاله جون دلم واست تنگ شده بودا.....


ممنون سمانه جون. از شیرین کاری های خونه تکونیش هم می نویسم. بزار یه کم سرم خلوت تر شه. حتما میام می نویسم
آرزو مامان نیکی
1 اسفند 90 13:18
مبارک باشه 120 ساله بشی
مامان پارسا
1 اسفند 90 14:06
سلام 10 ماهه شدنت مبارک خوش خنده خان
روح انگیز مامان سیاوش
1 اسفند 90 14:52
سلام خاطره جون خوبی عزیزم ؟
هزار تا تبریک بابت 10 ماهه شدن این جیگر طلا ای جونم خاله مامان میخواد برات دندون مصنوعی سفارش بده ؟ خوب تو هم مامانو غافلگیر کن و تا عید یه دندون کوچولو براش بیار خاله جون ...
قربونت بشم که همه چی میخوری الهی که پسر خالت سیاوشم مثل تو بشه و همه چی بخوره ...جونم به این پستونک مدل بالات .خاله خیلی مواظب خودت باش ..قربون اون دهن بی دندونت بره خاله روح انگیز کوشمولوی من


مرسی روح انگیز جونم. خیلی به بردیا لطف داری گلم.امیدوارم تا عید دیگه دندون دار بشه. سیاوش جون و ببوس
خـــــــاله
1 اسفند 90 16:32
ده مبارگيت مبارك باشه عسل خاله جشن ده سالگيت و بعدش صد سالگيت ايشاا... با دل خوش
محبوبه
1 اسفند 90 16:32
قربون اون چشماي خوشگلت برم كه هميشه لباستات با پستونكت سته پسرمر شيطون ما براي شيطوني آزاد آزاده چون شيطوني هاش قشنگه عزيزم ده ماهگيت مبارك تو خيلي ناز داريا خودت ميدوني
بهار( مامان آرشا)
1 اسفند 90 16:55
اییییییی جونم ده ماهگیت مبارک بی دندونه خوشمزه
خاطره جون آرشا هم وقتی تونست وایسه از تختش آویزون میشد من مجبور شدم دیگه رو زمین میخوابونمش چون احساس کردم خیلی خطریه الان یه دقیقه میزارمش تو تختش قشنگ میکشه بالا خیلی مواظب بردیا باش الان داره به مرحله پر خطر میرسه چشم ازش برندار


مرسی بهار جون. منم همش نگرانم نکنه بی افته. جالب هم هست از وقتی یاد گرفته از تختش اویزون شه همش دوست داره توی تختش باشه
هدی مامان مبین
2 اسفند 90 0:46
10 ماهگیت مبارک عزیزمممم ماشالا.... بالندگی ات پیاپی... خوشم میاد.پسر باید اتیش بسوزونه......پستونکتم خوشگله
پگاه مامان آروین
2 اسفند 90 2:00
ده ماهگیت مبارکه عزیزم. خاطره جون ازطرف من ببوسش .آروین میگه خاله یک سری هم به سایت من بزن


مرسی پگاه جون. تو هم آروین خوشگله رو ببوس. وبلاگش و لینک می کنم
سمیه
2 اسفند 90 2:09
عسلم 10 ماهگیت مبارک باشه ولنتاینتم با تاخیر مبارکککککککککککک... چقدرم شال وکلاهش خوشگله وبهش میاد مثل ماه شده جیگرم بوس ابداررررررررررررررررررررررر
کتایون مامان ارشا
2 اسفند 90 2:49
قربونت برم خاله جونم که 10 ماهه شدی و اینقدر کارای گشنگ می کنی فسقلی کاش جلوی دستم بودی حسابی می بوسیدمت مبارک باشه عزیزم
الهام مامان یاسمین زهرا
2 اسفند 90 5:55
خیلی وقته که مرتب میام و یه سرکی توی وبلاگ بردیا جون میکشم تقریبا از وقتی که یاسی 7 ماه بود توی شیمک مامانیش بود . خیلی پسر نازی دارین جدا خیلی شیرینه .ده ماهگش مبارک باشه ایشالا 10 ساله ،نه 100 ساله ، نه 1000 ساله باشه
سمیرا مامان آنیتا
2 اسفند 90 9:14
پسمل خوشمل 10 ماهگیت مبارک آنیتا هم حنا رو دوست داره ... بیا با هم بترکونین
صوفی مامان رادمهر
2 اسفند 90 11:10
مبارک باشه شیرینم... چقدر شیرین کاری بلتی تو..خوش به حال مامان و بابا... چقدر جالب که رادمهرم دوست داره رو سنگای سرد خونه دراز بکشه... خیلی برام جالب بود...
هانا
2 اسفند 90 12:13
خاطره جون ما رو عادت دادی هر روز عکسای جدید از بردیا ببینیم
این دفعه تاخیر داشتی
5 روزه میام سرک می کشم می بینم خبری نیست
ما دلمون تنگ می شه لطفا زود به زود عکس بذار
راستی 10 ماهگی پسر خوشگل و خوردنیت هم مبارک


هانا جون درگیر خونه تکونی ام. چشم زود به زود عکس می زارم. مرسی به ما سر می زنی همیشه.
مامان احسان
2 اسفند 90 13:43
10 ماهگیت مبارک وقت کردی پیش ما بیا
مامي گل
2 اسفند 90 16:21
قربونت برم 10 ماهگيت مبارك گلم
سپید مامان علی
2 اسفند 90 21:22
هووووووووووراااااااا بردیا جونی 10 ماهگیت مبارک قربون این شیرین کاریهات بشم که دوست داری لخت باشی آخه خوشگله تو چقدر با کلاسی که پستونکت با لباست ست و همرنگه
فرناز مامان ایلیا
3 اسفند 90 1:46
قلبونت برم من مبارکت باشه... انشالله 100 سالگیت...بووووس...
مامان رهام
3 اسفند 90 10:17
مبارك باشه عزيزدلم چقد ماه شدي رنگ سبز خيلي بهت مياد.مامانش اسپند لطفاً
دخترک
3 اسفند 90 12:18
ای قربوووووووون قد وبالای 76 سانتیت بشمممممممممممممممممممممممم قربون دهن بی دندونتتتتتتت عاشقتم این شال و کلاه آبیه رو بهتره نپوشی چون ممکنه بخورمت از مانیتور
فاطمه 67
3 اسفند 90 13:04
سلام خاله................قربونت برم من که اینقدر ماهی و جیگر منی....... میخوام بوست کنم ولی حیف که نمیشه ..........
sara
3 اسفند 90 17:50
10 ماهگیت مبارک خاله جون ... از دست این شیطونی این نینی ها ..انشالا همیشه سالم باشن و شیطونی کنن
مامان ایلیا
4 اسفند 90 2:04
خاطره جان سلام.ببخش که اینقدر دیر جواب دادم.
عزیزم در مورد بادکنک ابی کم رنگ باید بگم که من تهران نیستم ما اصفهانیم.وگرنه حتما ادرس را بهت می گفتم.خاطره جان من هم خیلی گشتم تا پیدا کردم.روز اخر شیرینی فروشی کنار خونه خودمون هم داشت و من این مدت همه جا را زیر و رو کرده بودم.یه سوال هم از شیرینی فروشی ها بکن.
خاطره جان اون ژله را هم من درست نکرده بودم.راستش ژله ستاره ای خودم مقع برگردوندن از قالب خراب شد و فرشاد(همسرم) چون خیلی ناراحت شده بودم از هایپر یه دونه اماده واسم خرید که همون ژله ستاره ای بود که شما سوال کرده بیودید.ولی یه بار قالبشو تو یه مغازه دیده بودم.
خاطره جان من همیشه به وبلاگ قشنگت سر می زنم.بردیا جان هزار ماشاالله خیلی خیلی بانمکه.مطمئنم که تولد توپی واسش می گیری یه سری از طراحی هات را دیدم بی نهایت قشنگ بودند و صد البته با عکس های بردیا جان قشنگ تر هم شده بودند.



در مورد بادکنک ها ممنون. منم خیلی گشتم اینجا نبود. ناچار شدم سفید و آبی بگیرم. فکر کنم بد نشه اونم. ژله ستاره ای و کلا همه چی عالی بود. واقعا کیف کردم.آفرین به سلیقه شما و بابای ایلیا جون. انشاءاله که ایلیای عزیزم 120 ساله شه. تولدش محشر بود.
مامان ایلیا
4 اسفند 90 2:07
خاطره جان من هم یک سوال داشتم.لباس های بردیا جان بی نهایت قشنگند و همگی مارک.می تونم سوال کنم از کجا خرید می کنی؟هیچ کدوم از لباس های بردیا جان را اینترنتی خرید کردی؟
ببخش اگر سوالم بی جاست باور کن من عاشق لباس پوشیدن بردیا جانم.هزار ماشالله.از طرف من ببوسش.


مرسی گلم. لطف داری . من لباس های بردیا رو 90 % اینترنتی خرید می کنم. دوستان زحمت می کشن از انگلیس و آمریکا و ... می خرن و می فرستند.
naghmeh
4 اسفند 90 6:37
vayyyy mobarak bashe bardiya jan in shlah bezodi mibinamat boooossssssss
مامان کیان
4 اسفند 90 11:26
عزیزم ده ماهگیت مبارک
مامان تنها
4 اسفند 90 12:33
سلام عزيزم من وبلاگ برديا جون و كامل خوندم وبلاگ قشنگي دارين و نوشته هاي رووني داره برديا جيگرم خيلي با نمكه هر وقت عكساشو ميبينم نميدونم چرا ياد آرش خواننده ميوفتم البته برديا خيلي جيگرتره نديده دوسش دارم سيدم كه هست ديگه خيلي عزيز خدا براتون حفظش كنه وايشاالله هميشه سلامت و شاد باشه در كنار شما اينام واسه سيد بردياي جيگر با اجازتون لينكتون كردم


ممنونم خانمی...منم شما رو لینک کردم
مامان رانیا
6 اسفند 90 15:10
10 ماهه شدنت مبارک