سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

شیرین زبونی (2)

1393/3/24 17:54
1,100 بازدید
اشتراک گذاری

ــ همچنان عاشق جورابی . تا می خوام لباست و عوض کنم یا از حمام میای اول می گی : جوراب بده... 

ــ دوست داری لباسات آستین بلند و شلوار باشه . یه روز که لباست و عوض کردم  وقتی دیدی آستیناش کوتاهه  گفتی : خاطره دو تا آستین بده . اون موقع بود که من و بابایی دو تامون غش غش زدیم زیر خنده . از دست این مدل حرف زدنت قه قهه

ــ وقتی آستین بلند تنت می کنم با خوشحالی می گی : آخی آستین داره و هی هم تاکید می کنی که : دیدی آستین داره؟

ــ می ری از سر یخچال توت فرنگی میاری و می گی :برگاش و بکن

ــ عاشق گوجه سبزی . وقتی می خوای بخوری می گی : خاطره هسته اشو درآر

ــ عاشق آب بازی هستی و به هر بهونه ای دوست داری بری دستشویی یا حمام و می گی بوشورم ( بشورم ) خندونک

ــ بهت بستنی لیوانی دادم که روش خلال های پسته بود. اومدی گفتی : هسته هاشو درآر

ــ وقتی که از دست من یا بابایی عصبانی می شی می گی : از دست مامانی . از دست بابایی

ــ وقتی خودت کاری می کنی که نباید می کردی می گی : از دست بردیا 

ــ خودت رو بردیا خطاب می کنی. مثلا می گی : بردیا جیش داره. بردیا بخوابه. بردیا بره ....

ــ وقتی می خوای بغلت کنیم میای می گی : بغل کنم ( یعنی بغلم کن) زیبا

ــ تازگیا بهم می گی : دوستت دارم...بغل

ــ هر کس و ببینی بهش می گی : سلام . تو خوبی ؟ گاهی هم می گی : چطوری ؟ بوس

 

ادامه دارد ... 

 

اینم یه عکس با عمو حسین که عاشقشی 

 

پسندها (5)

نظرات (10)

خاله عاطفه
25 خرداد 93 9:29
قشنگه حرف زدنت هم مثل خودت..
مامان پارساجوجو
25 خرداد 93 11:58
وای قربون این بردیای شیرین زبون.از دست بردیا دقیقا پارسای منم هرچی میخواد خودشو به اسم خطاب میکنه.میگه دس پارسا بشور.پارساو بگل کن.
نیلوفر
25 خرداد 93 12:19
سلام ای جونم به این گل پسریه شیرین زبون،چقده بامزه شدی تو،مواظب باش قورتت ندما هزار ماشالا به بردیا جونیه مودب
مرجان
25 خرداد 93 13:44
یعنی میخوام بردیا رو درسته قورت بدما رادین هم عاشق شلواره ، وقتی هم که هوا گرم شد تا چند روز درگیر بودیم تا راضی شد بلوز آستین کوتاه بپوشه.
خاطره مامان بردیا
پاسخ
سلام گلم. پس اينا كلا مدلاشون اين طوريه. چند تا ديگه از دوستام هم همين مشكل و دارن. ههههههه . ببوس رادين جونو
سمانه مامان کیمیا
25 خرداد 93 18:40
عزیزممممم خاطره خب هسته اشو در بیار...از دست بردیاش خیلی باحال بود
خاطره مامان بردیا
پاسخ
سمانه تولد گروهي چي شد پس ؟!!!!
فاطمه ۶۷
25 خرداد 93 19:11
سلام عزیز دلم واقعا خوشحالم که بردیا ماشاالله اینقدر بزرگ شده خاطره جونم ببخشید چند وقتی نبودم پسرم خیلی شیطونه اول مرداد تولدشه میخواستم بگم خیلی تولد بردیا زیبا و شیک بود دستت درد نکنه مامان مهربون میشه بگی از کجا سفارش دادین???منم میخوام سفارش بدم اصلا حال و حوصله درست کردن ندارم فقط همه چیز و بیارن پولش مهم نیست البته غذا خودم میدرستم منظورم تم هست مخصوصا بیسکویتاش خییلی زیبا بود ممنون میشم بگی
خاطره مامان بردیا
پاسخ
سلام عزيزم. خوبي؟ واي كه چقدر زود مي گذره .باورم نمي شه مي گي مرداد يكساله ميشه . آخي. به سلامتي. انشاء‌اله جشن فارغ التحصيليش. عزيزم من كاراي طراحي رو به سحر سفارش دادم. توي گوگل سرچ كني آوا پارتي برات مياره. من فقط طراحي رو بهش دادم. اجراش با خودم بود. اما كار اجراء‌ هم مي كنه و برات مي فرسته. كارش تميز و خوبه. بگو از طرف مني. كيك و بيسكوبيت هم به آرام كوكي سفارش دادم. اونم كارش بيسته. توي گوگل سرچ كن هر دو تا آدرس و برات مياره گلم پسرت و ببوس .
مهربان مامان هلیا
26 خرداد 93 21:22
ای جانم.. خاطره جان بیا عکس های تولد هلیا رو ببین گرچه به پای سلیقه تو نمی رسه ..
خاطره مامان بردیا
پاسخ
چشم عزیزم. مطمئنم که عالیه. تولدش مبارک باشه
فاطمه 67
27 خرداد 93 0:59
ربونت برم عزیز دلم خیلی پیر شدم از دست نی نی از بس رست ادم و,میکشن ووروجکاااااااا مرسی دوستم بهت خبر میدم
هدی مامان مبین
27 خرداد 93 21:50
جیگر منی بردیا با اون حرف زدنت...بخورش خاطره...عاشقشم
خاطره مامان بردیا
پاسخ
مرسی هدی جون. ممون بابت رمز
ماه مامان
6 تیر 93 0:04
وای چه بامزه ، خیلی از کارای پسر من دقیقا برعکس بردیاست ، پسر من از لباس آستین بلند متنفره ، یعنی هیچی بهش نگیم زمستون هم میخواد تیشرت آستین کوتاه بپوشه