شیرین زبونی (2)
ــ همچنان عاشق جورابی . تا می خوام لباست و عوض کنم یا از حمام میای اول می گی : جوراب بده...
ــ دوست داری لباسات آستین بلند و شلوار باشه . یه روز که لباست و عوض کردم وقتی دیدی آستیناش کوتاهه گفتی : خاطره دو تا آستین بده . اون موقع بود که من و بابایی دو تامون غش غش زدیم زیر خنده . از دست این مدل حرف زدنت
ــ وقتی آستین بلند تنت می کنم با خوشحالی می گی : آخی آستین داره و هی هم تاکید می کنی که : دیدی آستین داره؟
ــ می ری از سر یخچال توت فرنگی میاری و می گی :برگاش و بکن
ــ عاشق گوجه سبزی . وقتی می خوای بخوری می گی : خاطره هسته اشو درآر
ــ عاشق آب بازی هستی و به هر بهونه ای دوست داری بری دستشویی یا حمام و می گی بوشورم ( بشورم )
ــ بهت بستنی لیوانی دادم که روش خلال های پسته بود. اومدی گفتی : هسته هاشو درآر
ــ وقتی که از دست من یا بابایی عصبانی می شی می گی : از دست مامانی . از دست بابایی
ــ وقتی خودت کاری می کنی که نباید می کردی می گی : از دست بردیا
ــ خودت رو بردیا خطاب می کنی. مثلا می گی : بردیا جیش داره. بردیا بخوابه. بردیا بره ....
ــ وقتی می خوای بغلت کنیم میای می گی : بغل کنم ( یعنی بغلم کن)
ــ تازگیا بهم می گی : دوستت دارم...
ــ هر کس و ببینی بهش می گی : سلام . تو خوبی ؟ گاهی هم می گی : چطوری ؟
ادامه دارد ...
اینم یه عکس با عمو حسین که عاشقشی