من از بودن تو نفس می کشم
بازم اومدم از کارات و حرف زدنات بنویسم عزیزم
ــ از شماره یک تا 15 رو می شمری کامل. تو خونه همش در حال شمارشی. دلم می خواد بخورمت وقتی می گی : دبازده ( دوازده )
ــ هر چی بهت بدیم حتی اگه شب تا صبح باشه و شیر بخوای ، با چشمای بسته شیشه شیر و می گیری و حتما می گی منون ( ممنون )
ــ گاهی منو مامان. گاهی خاطره و بخوای خیلی خوشحالم کنی یا برعکس خودت و لوس کنی خاطره جون صدا می کنی. چون می دونی دوست ندارم مامان صدام کنی
ــ تا گوشی خونه یا موبابلم زنگ می زنه منو نگاه می کنی و با تعجب می گی :کیه ؟!!! یا اگه فکر کنی من نشنیدم بلند می گی : مامان گوشی
ــ وقتی تلفنی با کسی حرف می زنی اولش می گی : الو سلام، بعد می زنی تو فاز زبان مریخی، آخرشم منون و خداسس ( ممنون و خداحفظ ) و قطع می کنی.
ــ گیر بدی به لباس یا کفشی، دیگه همونه و راهی نداریم.این می شه که بعضی وقتا کفش قرمز پاته با یه تیپی که هیچ همخونی نداره یاکاپشنی که به هیچ جات نمیاد...
ــ کافیه ببینی من روی تخت دراز کشیدم تا هزار و یک بهانه داشته باشی واسه بلند کردنم. اول میای می گی پاشو. بعد که ببینی چشمام بسته اس یعنی خوابم میری میای چیزای مختلف می گی. مامان شیر. مامان جیش. تبلت و میاری مامان شاژ ( شارژ نداره ) مامان انگو ( آب انگور ) و ... انقدر می یای و می ری به بهونه های مختلف که دلم نمیاد و بلند می شم.
ــ گاهی هم دراز کشیدم و با کارتات ظاهر می شی. می گی این چیه؟ بعد خودت می گی قطار... دوباره می ری با یه کارت دیگه میای و می گی این چیه؟ ماشین و دوباره با یه کارت دیگه...و داستان ادامه داره
ــ شبانه روز دنبال صندلیت می گردی و دائم می گی صندلی کوجاس؟
ــ چند روز پیش توی دستشویی جورابت خیس شده بود. اومدی بیرون جوراب خیست و درآوردی و گذاشتی روی شوفاژ!!!!!
ــ دو تا حرف ( ر ) و (پ ) رو بیشتر موقع ها نمی تونی بگی. مثلا می گی : بدیا ( بردیا ) ـ یشیدی ( رشیدی)
ــ تا کسی صدات می کنه بردیا رشیدی؟ زودی جواب می دی : حاضِ ( حاضر )
ــ به طرز شدیدی عاشق جوراب هستی و حتی شب موقع خواب هم باید پات باشه. نصفه شب بلند شی ببینی جوراب نداری شهر و به هم می ریزی
ــ شبا قبل از این که بری روی تختت صدات می کنم و خودت می دونی چی می خوام. بدو بدو میای بغلم و می گی : بوس
ــ صبحایی که خوش اخلاق باشی بهت می گم مامانی خوب خوابیدی؟ با ناز و ادا بغلم میکنی ، سرت و می زاری رو شونم ، اروم اروم می زنی پشتم و می گی: آیه ( اره )
ــ توی دفترت یه چیزای به زبان مریخی مینویسی و همینطور که داری می نویسی بلند می گی : بدیا یشیدی ( بردیا رشیدی )