تبلت
این تبلت رو دو سه سال پیش مامانی واسه روز تولد بابایی هدیه خریده بود. اما الان دیگه جزو دارایی ها و اسباب بازی های بنده محسوب می شه.
امان از وقتی که بخوام باهاش بازی کنم و فیلم ببینم و شارژ نداشته باشه. اون موقع اس که حسابی عصبانی می شم و میارم میدم دست مامانی و داد می زنم : مامان شارش ( یعنی چرا نباید تبلت من شارژ داشته باشه ؟!!! هان ؟!!! )
مامانی بهم گفت صداش بلنده ، کمش کن. منم مثل یه آقا پسر حرف گوش کن دارم کمش می کنم
وسط بازی از دوربین هم غافل نمی شم
عاشق بازی هستم و به اکثر بازی ها مسلطم. حتی بابایی پیشم کم میاره و مامانی باورش نمی شه !!!!
صبح ها قبل از رفتن به مهد کودک هم ول کن نیستم.
هر چند مامانی اصلا دوست نداره سرگرمی های من توی این سن این مدلی ها باشه اما خوب حریف من نمی شه و البته بابایی هم یه جورایی پایه منه و هوامو داره. تا چشم مامانی رو دور می بینه برام بازی دانلود می کنه