برای مادرم...
همه روزای خوشبختیم ،تو دستای تو جا موندن
دلم آغوشت و میخواد ، همه دنیا من و روندن
تو دنیایی به این وسعت ، کسی آه و نمی فهمید
صدا کن اسمم و شاید ، که خوشبختی به ما خندید
بخون لالاییتو مادر ، که خوابم خیلی آشفته اس
دلم از بی وفایی ها ، پر از درده ، پر از غصه اس
می دونم دورن اون سالها، من از خونه جدا موندم
بخون لالاییتو مادر ، هنوزم کودکت موندم
زمانه پوچ و بی بنیاد، جدایی داره هر دیدار
من و پنهون کن از دست شب و فاصله ها این بار
کنار برکه ی کوچیک ، تو بودی شاپرک ، خورشید
دلم آغوشت و می خواد ، همون امنیت جاوید
بخون لالاییتو مادر...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی