سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

دریاچه شورمست

1392/6/13 19:49
5,332 بازدید
اشتراک گذاری

چند روز پیش که یه تعطیلی کوچولو وسط هفته داشتیم تصمیم گرفته شد بریم پیک نیک و از اونجایی که مامان دنبال یه جایی بود که تا حالا نرفته باشیم و سر سبز هم باشه دریاچه شورمست رو پیشنهاد داد و بابایی هم استقبال کرد مژه و از اونجایی که  دریاچه شورمست جزو تفریحگاه های تهران محسوب می شه ما نیز فکر می کردیم بسی نزدیک باشه... این بود که هی رفتیم و رفتیم و رفتیم و بعد از 3 ساعت به دریاچه شورمست رسیدیمکلافهاز تهران حدود 200 کیلومتر فاصله داشت!!! حالا چه کسانی و به چه علتی دریاچه شورمست رو جزو تفریحگاه های تهران به شمار آوردند بماند چون دیگه داشتیم می رفتیم ساری و بابایی پیشنهاد داد دیگه بریم دریا حالا که این همه اومدیم قهقهه و قیافه مامانی این مدلی شده بود عصبانی

خلاصه این شورمست شورمستی که می گفتند 50 کیلومتر تا قائم شهر فاصله داشت و 80 کیلومتر تا ساری متفکر

اما از همه اینا گذشته من توی ماشین بسیار پسر خوبی بوده و فقط به خوردن و خوابیدن مشغول بودم. دریاچه شورمست هم از مسیر طولانیش گذشته جای قشنگی بود و خیلی هم شلوغ بود. مخصوصا جنگل خوشگلی اطرافش داشت که من خیلی عاشق برگاش و قدم زدن توش شده بودم بغل

بقیه شرح پیک نیک همراه با عکسا رو توی ادامه مطلب می ذاریم...

توی راه رفت 

در حال خاموش روشن کردن چراغ سقف

خوردن آب میوه خنک همیشه می چسبه 

هیچ کس حق نداره از کیف من به عنوان بالشت استفاده کنه حتی شما پدر عزیز نیشخند

بزار ببینم آقای پدر بازی جدید چی نصب کرده رو گوشیش؟!!!! 

ولم کنید می خوام برم تو جنگل 

آخ جون چقدر برگای خوشگل و باحال

خوشحال از برگ بازی

ناراحت از کثیف شدن دستام 

عکس انداختن باهام سخت بود چون همش دوست داشتم قدم بزنم و برم سراغ برگا 

گیر داده بودم دستبند مامانم رو باز کنم 

دریاچه 

گیر داده بودم که عینک آفتابی بابایی باید به چشم شرک باشه 

عصری توی راه برگشت آش دوغ خوردیم با نون بربری داغ که خیلی چسبید و مامان واسه خونه ماست و دوغ محلی خرید که از این قسمت عکسی موجود نمی باشد...

اینجا خوابم می اومد اما خوابم نمی برد

بعد تصمیم گرفتم بیام جلو و توی بغل مامانی بخوابم که زودی هم خوابم برد و تا خونه لالا بودم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان امیرعلی
13 شهریور 92 19:36
چقدر کفش هاش خوشگله می تونم بپرسم از کجا و چه قیمتی براش گرفتید؟ممنون


ممنون عزیزم. از بهار خریدم. 78 تومان
نیلوفر
13 شهریور 92 19:53
سلام
عزیزم همیشه به گردش،به به چه جای باصفایی،میبنم که شما خیلی خوشحال و راضی هستی،مثل همیشه خوش تیپ،آقا بردیا به ما افتخار میدین یه عکس با شما داشته باشیم،آخه ما عاشقتونیم
همیشه تنت سالم و لبت خندون باشه قشنگم



مرسی دوستم. جای شما بسی خالی بود. منم عاشقتونم متقابلا
توت فرنگيش
14 شهریور 92 13:35
اي جان جيگرتو خاله جون
هميشه به گردشو شادي خوشگل پسر
همه عكسا عالي بود ولي من از اون عكسي كه بابايي كيفتو گذاشته زير سرش و تو نميزاري و اون عكسي كه ميخواي دستبنده مامانو باز كني
البته اين عكسا به لطف توضيحات قشنگ شما جذاب شده ماماني جون دستتون درد نكنه
برديا جونو ببوسين


مرسی عزیزم... بردیا آمار همه وسایلش و داره و به هیچکس هم اجازه سو استفاده از اموالش و نمی ده.ههههه
هدی مامان مبین
14 شهریور 92 18:19
خوشم میاد همیشه دنبال جاها و چیزایی هستی که بکره...خوب این بکر بودن خرج هم داره دیگه

خوشحالم خوش گذشته

خداااا کفشاشو...جووونی بردیا جیگر

مامان و بابای خوشتیپ....سایه اتون مستدام




ممنون هدی جون. آره من همش دنبال این جور جاهام. مخصوصا عاشق جنگلم که هستم بدجور. خدا روشکر بردیا هم دوست داره.... کفشاشم قابل مبین جون مو طلایی رو نداره دوستم...از طرف من چلوندیش؟!!


سپید مامان علی
14 شهریور 92 20:37
به به چه جای قشنگی...
آفرین به مامان خاطره باسلیقه چنین جایی رو برای گردش انتخاب کرده
فدای بردیا خان خوش تیپ که چهار چشمی مراقب وسیله هاشه...
همه عکساتون با شرح شما زیبا بودند


مرسی گلم. مواظب خودت و نی نی ها باش
مرجان
16 شهریور 92 9:26
همیشه به گردش و شادی .... عکسها و سوژه ها طبق معمول عالی شدن ، بردیا جوون خوش تیپ هم که مثل همیشه خوردنیه ، همه عکسها یه طرف ، اصرارش برای گذاشتن عینک بابایی روی چشم شرک یه طرف.


مرسي دوست جون. اين شرك شده رقيب من و باباش
مهسا(مامان هستی)
16 شهریور 92 22:27
به به همیشه به سفر و خوشیییی

واااای جه جای با صفاییه

به ما نزدیکه ولی ما تا حالا نرفتیم


به نظر من كه جاي قشنگيه. حتما برين
ترکان
17 شهریور 92 0:11
بردیا عاشقه خودتو تیپتو لباستم
مامان خاطره بی وفا شدیدا دیگه به ما سر نمیزنید


نه عزيزم. من و بي وفايي؟!!! چسم حتما ميام پيشتون
محبوبه
17 شهریور 92 7:45
هميشه به گردش گل آقا دوست دارم يه عالمه ماچ
رابرت استرانگ
17 شهریور 92 12:27
بسيار خوش سفر هستي و جاهاي خيلي زيبايي رو پيدا مي كني آفرين بر تو خوشجل پسر
ماه مامان
17 شهریور 92 13:19
به به ، همیشه به گردش ، عجب جای قشنگی این دریاچه ، کاش نزدیک بود ما هم میرفتیم . خوش باشید مثل همیشه
سمانه مامان کیمیا
17 شهریور 92 14:02
به به دلم واست تنگ شده بوددددد عزیزمممممممممم
همیشه به ددر..اخرش مامانن نتونست بمونه ها
قربونت برم دریاچه شورمست که معروفه به شمال


سلام . كجايي تو؟ خوش گذشت؟ زود وبلاگ و آپ كنا... نخيرم كجا معروفه به شمال؟!! چرا خالي مي بندي؟ همه جا مي گن تهران!!! عروسم خوبه؟ دلم براش تنگ شده
خاله عاطفه
17 شهریور 92 16:07
همیشه به گردش خوش تیپه خاله ... خوش به حالت با این مامان خوش ذوق که تا تو بزرگ بشی کل جهان و بهت نشون میده ... باید بزرگ شدی حسابی قدرشو بدونی .. عاشق تیپهای این مدلیت هستم خاله فدات شه


مرسي خاله جون... در مورد قدرداني از مامانم هم حالا بزرگ شدم فكرامو مي كنم.ههههه
mAhyA
18 شهریور 92 13:59
پسر کوچولوی بانمکه ما همیشه به شادی و خوش گذرونی باشه عسلللل
شبنم
18 شهریور 92 14:48
سلام دوستان عزیزم این سایت تازه راه اندازی شده تا بتونید از عکس های فرزند عزیزتون با هزینه ای کم کلیپ داشته باشید هر سئوالی دارید در این بخش مطرح کنید در اولین فرصت پاسخ داده می شه http://babyclip.persianblog.ir/ همچنین طراحی تقویم سال 93 با عکس کودک دلبندتان انجام میشود ،از طرح های ما دیدن فرمائید بهترین هدیه برای عیدی دادن به اقوام نزدیک
صوفی مامان رادمهر
30 شهریور 92 15:44
خیلیییییییییی جای باحالی بود خوشم اومد... می ارزید به راهش چه مادر و پسر خوشملی... بووووووووووووووووووووس برای هردوتون
مامان رهام
1 مهر 92 16:27
همیشه به گردش ...وای عاشق اون عکسش شدم که خوابش میاد فدای چشمای خوشگلت عزیییییییییییییییییزدلم
فرناز مامان ایلیا
8 مهر 92 21:29
چه جای خوووووشگلی...همیشه به سفر و شادی... چه بالش نازی... ایشاالله همیشه شاد باشی...