دریاچه شورمست
چند روز پیش که یه تعطیلی کوچولو وسط هفته داشتیم تصمیم گرفته شد بریم پیک نیک و از اونجایی که مامان دنبال یه جایی بود که تا حالا نرفته باشیم و سر سبز هم باشه دریاچه شورمست رو پیشنهاد داد و بابایی هم استقبال کرد و از اونجایی که دریاچه شورمست جزو تفریحگاه های تهران محسوب می شه ما نیز فکر می کردیم بسی نزدیک باشه... این بود که هی رفتیم و رفتیم و رفتیم و بعد از 3 ساعت به دریاچه شورمست رسیدیماز تهران حدود 200 کیلومتر فاصله داشت!!! حالا چه کسانی و به چه علتی دریاچه شورمست رو جزو تفریحگاه های تهران به شمار آوردند بماند چون دیگه داشتیم می رفتیم ساری و بابایی پیشنهاد داد دیگه بریم دریا حالا که این همه اومدیم و قیافه مامانی این مدلی شده بود
خلاصه این شورمست شورمستی که می گفتند 50 کیلومتر تا قائم شهر فاصله داشت و 80 کیلومتر تا ساری
اما از همه اینا گذشته من توی ماشین بسیار پسر خوبی بوده و فقط به خوردن و خوابیدن مشغول بودم. دریاچه شورمست هم از مسیر طولانیش گذشته جای قشنگی بود و خیلی هم شلوغ بود. مخصوصا جنگل خوشگلی اطرافش داشت که من خیلی عاشق برگاش و قدم زدن توش شده بودم
بقیه شرح پیک نیک همراه با عکسا رو توی ادامه مطلب می ذاریم...
توی راه رفت
در حال خاموش روشن کردن چراغ سقف
خوردن آب میوه خنک همیشه می چسبه
هیچ کس حق نداره از کیف من به عنوان بالشت استفاده کنه حتی شما پدر عزیز
بزار ببینم آقای پدر بازی جدید چی نصب کرده رو گوشیش؟!!!!
ولم کنید می خوام برم تو جنگل
آخ جون چقدر برگای خوشگل و باحال
خوشحال از برگ بازی
ناراحت از کثیف شدن دستام
عکس انداختن باهام سخت بود چون همش دوست داشتم قدم بزنم و برم سراغ برگا
گیر داده بودم دستبند مامانم رو باز کنم
دریاچه
گیر داده بودم که عینک آفتابی بابایی باید به چشم شرک باشه
عصری توی راه برگشت آش دوغ خوردیم با نون بربری داغ که خیلی چسبید و مامان واسه خونه ماست و دوغ محلی خرید که از این قسمت عکسی موجود نمی باشد...
اینجا خوابم می اومد اما خوابم نمی برد
بعد تصمیم گرفتم بیام جلو و توی بغل مامانی بخوابم که زودی هم خوابم برد و تا خونه لالا بودم