سیزده بدر 92 ـ لواسان
روز سیزده بدر ساعت 9 صبح راهی لواسان شدیم. خدا رو شکر مسیر زیاد شلوغ نبود و هوا هم خیلی عالی و آفتابی بود. بردیا هم تا می تونست شیطونی کرد.فرمون بازی کرد. ماشین بازی کرد.قلیون کشید.شیر کاکائو خورد. پفک خورد. جوجه کباب خورد. آش رشته خورد.کاهو خورد و ...
بیشتر دوست داشت توی ماشین بمونه و فرمون بازی کنه. از این ماشین به اون ماشین... هر ماشینی که دلش و می زد پیاده می شد و می رفت سراغ ماشین بعدی... ضبط ماشین ها رو یاد گرفته بود و خودش خاموش روشن کرد و آهنگ ها رو رد می کرد...خلاصه ماجرایی داشتیم باهاش...
ساعت حدود 8 شب بود که راهی برگشت به سمت تهران شدیم. انقدر خاک بازی کرده بود که ماشین بوی خاک گرفته بود. توی مسیر خوابید و خوشبختانه نزدیکای ساعت 10 که رسیدیم خونه بیدار شد و با بابایی یه دوش آب گرم گرفت و طبق معمول همیشه مشغول بازی و شیطنت شد. ساعت 12.1 شب بود که دیگه باطریش تموم شد و از حال رفت...
این یکی رو دیگه کم داشتیم !!!
توی چادری که دخترا بازی می کردن رفته بود و با اسباب بازی ها و خوراکی هاشون سرگرم بود
داره کاهو می خوره
خاک بازی
با بابایی در حال دارت بازی کردن