اولین سینما ـ شهر موشها (2)
من و بابایی تا قبل از به دنیا اومدن شما دائم سینما بودیم و امکان نداشت که فیلمی رو از دست بدیم. بعد از به دنیا اومدن شما هم فقط چند باری شد بریم سینما اونم مجبور بودیم چون کوچولو بودی بزاریمت پیش مامان محبوبه.
توی این 3 سال گذشته هم با این که تجربه خیلی جاها رو داشتیم و کلی تئاتر و سیرک و ... با هم دیگه رفته بودیم. اما فکر می کردیم هنوز آمادگی سینما رفتن نداشته باشی تا این که از چند هفته قبل من و بابایی تصمیم گرفتیم واسه اولین بار ببریمت سینما و شانس خوب ما فیلم شهر موشها (2) اکران شد.
پس گفتیم چه بهتر فیلمی بریم که مناسب بچه ها باشه. خلاصه این که جمعه هفته پیش در حالی که 3 سال و 4 ماه و 7 روز داشتی اولین بار به سینما رفتی. فیلم شهرش موشها (2)
از 2.3 روز قبلش حسابی آماده ات کرده بودم...صبح روز جمعه همش میگفتی بریم سینما . بریم شهر موشها. بریم موش ببینیم... اما باز با این حال یه کم نگرانی داشتم که بترسی از صفحه بزرگ سینما یا وسطاش خسته شی. ولی خدا رو شکر خوب همکاری کردی. البته با کلی خوراکی سرگرم بودی. اصلا نمی گفتی بریم. سرگرم بودی و اذیت نکردی. در حالی که صدای گریه بعضی از بچه های همسن و سالت می اومد
فقط این که تقریبا از وسطای فیلم که اسمشو نبر ( گربه ) وارد فیلم شد پشتت و به صفحه سینما کرده بودی ومی گفتی بغل خاطره جون بخوابم. حتی بغل بابایی هم نمی رفتی . سرت و گذاشته بودی روی سینه من و با شالم بازی می کردی که بعدا با توجه به تجربه بقیه دوستان و مامانا فهمیدم که از اسمشو نبر ( گربه ) یه کم ترسیده بودی ولی به روت نیاوردی
خوب این از اولین تجربه سینما رفتنت
ولی متاسفانه برای کنسرت رفتن تقریبا یک و سال و نیم دیگه باید صبر کنیم چون کوچولوهای زیر 5 سال اجازه ورود به کنسرت ندارن