سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

مسافرت نوروزی ـ نوشهر چالوس

1393/1/14 13:13
2,112 بازدید
اشتراک گذاری

امسال هم مثل هر سال روز اول عید عازم مسافرت شدیم و مثل پارسال شمال انتخاب شد اما این بار رفتیم سمت نوشهر و چالوس...

عکسا رو توی  ادامه مطلب می زاریم چون زیاده مژه

 

جمعه اولین روز سال 93 ساعت 9 صبح راه افتادیم

و منم توی ماشین شیطونی کردم ، بازی کردم ، خوردم و خوابیدم

توی ویلا در حال خواندن نماز نیشخند

کنار ساحل و هوای خیلی خیلی خنک

خواب نیمروزی و بیهوش شدن از شدت خستگی 

دختر داییم ( هلیا ) 

خواب شبانه همراه با هاپو جان زبان

به هر بهانه ای دنبال این بودم برم دستشویی و خودم و خیس کنم و مامان و کفری کنم متفکر

رفتیم یه آبشاری که اسمش دقیق یادم نیست: آب پری یا آب پرون. یه چیزی تو این مایه ها بود مژه

دریاچه آویدر 

دارم خیار می خورم خجالت

دارم هندونه میل می کنم . اونم به تمیز ترین شیوه ممکن نیشخند 

مامانم هم اصلا حرص نخورد خنده

با این که مامان برام یه عالمه اسباب بازی آورده بود

اما باز اینجا برام پازل خرید تا باهاش سرگرم شم چشمک

وسط تخته بازی کردن دایی و بابا حضور بسیار فعالی داشتم کلافه

پسر خاله ام ماهان که از خستگی غش کرده بغل

کنار ساحل 

توی مسیر برگشت به سمت تهران 

این مامان و بابام هم انگار نه انگار بچه ای هم دارن . همش دنبال عکس انداختن دوتایی هستن  متفکر

پایان 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

فاطیما
14 فروردین 93 10:58
مبارک باشه ماشینتون رو عوض کردین
خاطره مامان بردیا
پاسخ
ممنون. برام جالبه که دوستان این همه دقت دارن
مامان آرتین
14 فروردین 93 11:58
بردیا جون حسابی خوش گذروندی ای پسرشیطون...راستی ازهندونه خوردنت خیلی خوشم اومد با اون لاک روی ناخنهات.عزیزم انشاالله همیشه لبات بخنده...
خاطره مامان بردیا
پاسخ
مرسی دوستم. لاک و نگو که اصلا حریفش نمی شم
mAhyA
14 فروردین 93 12:10
واااای چه عکسای خوشگل و خوش اب و رنگی همیشه شاد و سلامت باشید عاااااشق اون کلاه مدل ببعی بردیا شدم ای جونم ماهان و هلیاااا ماشالله چقدر بانمک و بزرگ شدن
helen
14 فروردین 93 17:06
یک سال ونیمی میشه که خاموش میخونمتوناما تصمیم گرفتم دیگه کامنت بزارم نوشته هاتن و از همه مهمتر بردیا طلا رو خیلی دوست دارم سفر بخیر باشه خسته نباشید ماشالا هلیا و ماهان چقدر بزرگ و ناز شدنخدا حفظشون کنه ای جانم لاک های بردیا رو نگو خیلی بامزه بود برام ماشین نو مبارک باشه
خاطره مامان بردیا
پاسخ
هلن جون خیلی از آشناییتون خوشبختم. انشاءاله بیشتر آشنا می شیم. خیلی لطف دارین به بردیا در مورد تعویض ماشین هم 7.8 ماهی هست. به هر حال مرسی
helen
14 فروردین 93 17:15
خاطره عزیزم هر وقت صلاح دونستی و شناخت لازم ایجاد شد خوشحال میشم رمز داشته باشم
خاطره مامان بردیا
پاسخ
چشم حتما
ماه مامان
14 فروردین 93 22:36
ای جانم بردیا لاک زدههههههههههههه لذت بردم وو البته هوس شمال و آش کردم ایشالله که همیشه خوش باشید .
خاطره مامان بردیا
پاسخ
ههههه لاک و حریفش نمیشم به خدا
مامانیه آرسام
15 فروردین 93 2:10
پس امثال مهمان ما بودید امیدوارم بهتون خوش گذشته باشه ابشار اسمش آب پری بود عزیزمعکسهای خوشگلی هم گرفتین
خاطره مامان بردیا
پاسخ
مرسی دوستم. خیلی عالی بود. بابت اسم آبشار هنم ممنون.
نیلوفر
15 فروردین 93 12:03
سلام عزیزم همیشه به سفر،مثل همیشه عکسها عالیه،با دیدن هندونه خوردن بردیا و آش حسابی دهنم آب افتاد،هزار ماشالا هلیا جان و ماهان جان هم بزرگ شدن و به زودی با بردیا جونم همبازی میشن،خدا نگهدار همشون باشه راستی عکسهای دونفریتونم خیلی زیباست،همیشه در کنار هم سلامت و شاد باشید
خاطره مامان بردیا
پاسخ
سلام نیلو جونم. ممنون دوست خوبم. آره هلیا و ماهان حسابی بزرگ شدن و ماهان شدیدا آتیش پاره و شیطون. مرسی که همیشه لطف داری به ما
tootfarangi
15 فروردین 93 12:09
Ey jaaaan khale ghorbunesh ke enghad bahal namaz mikhuni khoshhalam khosh gozashte hamishe be tafriho shadi Mashalah naveha hesabi bozorg shodan khoda hefzeshun kone Mashin jadid mobarak Dishab khab didam oumadin khunamun
خاطره مامان بردیا
پاسخ
بابت همه چی ممنون عزیزم. خوابت هم خیر باشه انشاءاله
مهربان بانو مامان هلیا
15 فروردین 93 13:47
خاطره جان تو یه مادر خوشتیپی واقعااااا
خاطره مامان بردیا
پاسخ
متشکرم دوستم
مرجان
16 فروردین 93 8:56
همیشه خوش بگذره ، ماشاله هلیا و ماهان جون چقدر بزرگ شدن. خیلی خوبه که خانوادگی اهل سفر هستین و بچه هاتون هم پایه هستن. ببینم بردیا لاک زده ؟ اونم قرمز
خاطره مامان بردیا
پاسخ
مرسي مرجان جون. ما معمولا عيدا تهران نمي مونيم. برديا هم بلهههههه لاك زده اونم از نوع قرمزش
آذر مامان اميرمحمد
16 فروردین 93 14:31
عزيزم معلومه كه بهت خوش گذشته و اينكه ايشاله كه هميشه سالم و سرحال باشي و هيچ وقت مريضي و كسليت رو من نبينم راستي عكسي كه لب ساحل نشستي و داري شن بازي ميكني رو خيلي دوست دارم
خاطره مامان بردیا
پاسخ
مرسي خاله جون. منم دوستت مي دارم
جیران بخشنده
16 فروردین 93 14:56
همیشه به سفر و تفریح عکساتون خیلی ناز بودن
خاله عاطفه
16 فروردین 93 16:27
مثل هميشه فرشته شيرين ما بودي ... هميشه با تو شيريني ما كامل ميشه خوشمزه خاله
سارا
19 فروردین 93 13:40
سلام پسر زیبایی دارید . مگه ماشینتون چی بود الان چیه؟
خاطره مامان بردیا
پاسخ
مرسی سارا جان. پرشیا بود الان آوانته. قابل شما هم نداره
مامان رهام
19 فروردین 93 14:58
سلام خاطره جونم..همیشه به گردش و تفریح..فسقلی چه لاکایی زده عزیزم..فدات بشم با اون هندونه خوردنت...نی نی ها هم ماشاله بزرگ شدن خدا واسه مامان و باباشون حفظشون کنه...عکسای خودتونم پرفکت بود
خاطره مامان بردیا
پاسخ
مرسی دوستم . رهام جونم و ببوس
سومیتا
19 فروردین 93 17:35
وبلاگ خیلی قشنگی دارید به ماهم سربزنید.
خاطره مامان بردیا
پاسخ
مرسی و چشم
سمیه
20 فروردین 93 16:25
سلام مامان خاطره اول از همه سال نو مبارک خانمی وقتی وب لاگ بردیا خان رو مبینم حسابی انرژی میگیرم عکساتون مثله همیشه گویا همه چیزه همیشه به سفر خوشبحالتون ما با بد غذایی آبتین خونه نشین شدیم رفت
خاطره مامان بردیا
پاسخ
سلام عزیزم. سال نو شما هم مبارک. مرسی بابت همه چی. بد غذایی آبتین جون هم انشاء اله زودتر درست شه
helen
21 فروردین 93 11:07
مامانی خاطره آشنایی لازم کی ایجاد میشه؟؟؟!!
helen
21 فروردین 93 18:56
خاطره مامان بردیا
پاسخ
الان خصوصی می زارم برات
maman rania
27 فروردین 93 8:44
چه عکس های زیبایی تیپت هم عالی