سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

بازم یه چیز دیگه !!!

1392/8/24 15:53
939 بازدید
اشتراک گذاری

این مطلب هم مال چند ماه قبله. اما چند تا از عکسا با گوشی بابا گرفته شده بود و خالی کردنش وقت آزاد می خواست که تو این چند روز تعطیلی بالاخره این وقته نصیب مامان شد نیشخند

 

تقریبا  اواسط تابستون بود که یه روز بابایی مهربونم با یه جعبه گنده اومد خونه !!! و طبق معمول اون جعبه مال من بود نیشخند 

وقتی که بابایی با جعبه وارد شد کلافهمامانی این مدلی بود عصبانیآخه مامانم دیگه از دست وسایل های من عاصی شده. همه خونه شده وسایل ها و اسباب بازی های من عینک مامانم می گه اینطوری بخواد پیش بره باید مبل و میزناهارخوری رو جمع کنیم. بعدشم کلی بابایی رو تهدید کرد که دیگه حق نداره واسه من چیزی بخره نگران اما خوب بابایی که جدی نمی گیره نیشخند تازه مامانم خودش بدتر از باباساز خود راضی

همون روز نشسته بودم کنار بابایی تا موتورم و برام وصل کنه وسطش هم گیر داده بودم هنوز پیچاشو نبسته بود سوارش بشم. 

خلاصه این که خیلی بدجور دوسش دارم و حسابی باهاش بازی می کنم. همون روز اولی گیر دادم باید باهاش بریم بیرون و بابایی هم قبول کرد من  جلوی در خونه یه کم باهاش بازی کنم اما من گولش زدم و انقدر باهاش رفتم و رفتم و رفتم که بابایی از نفس افتاده بود ... 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

ماه مامان
24 آبان 92 19:47
مبارک باشه بردیا جون
توت فرنگي
24 آبان 92 20:34
مباركت باشه عزيز خاله
رابرت استرانگ
25 آبان 92 8:20
مبارك باشه دسته بابا جون درد نكنه اگه مادر محترمو حرص نده خيلي ام خوبه ها هرروز يه چيز جديد برات بخره فكر كنم بايد يه خونه 1000 متري بگيريد تا وسايله پسر خوشجل جا بشه
محبوبه
25 آبان 92 10:51
فقط ميتونم بگم خدا حففظت كنه گلم عاشقتم
مرجان
25 آبان 92 11:10
مبارک باشه آقا بردیا. دست مامان و بابا هم درد نکنه. خاطره جون کاملاً درکت میکنم آخه ما هم توی خونمون از این مسائل زیاد داریم. پدرها هرچی میبینن میخرن ، فکرشو بکن کار ما به جایی کشیده که وقتی همسرم میاد خونه ، رادین میگه بابا چی خریدی؟
خاطره مامان بردیا
پاسخ
آخي قربون رادين برم من. به نظر من بد عادت مي شن. بعد هر چي بخوان بايد براشون فراهم باشه. از طرفي خونه هاي ما هم كه خونه نيست. همه كوچيك و كم جا...
نیلوفر
25 آبان 92 11:57
سلام چه موتور خوشگلی،مبارکت باشه گل پسریه خوش تیپ،ببین چه ژست ویراژ هم به خودش گرفته فسقلی بردیا جونم دوست دارمت
خاطره مامان بردیا
پاسخ
مرسي خاله جون. منم دوستت مي دارم هميشه بهم سر مي زني
مامان رهام
25 آبان 92 15:32
به به خیلی خوشگل بردیا جون خاله مبارکت بشه عزیزم
جیران بخشنده
25 آبان 92 20:05
مبارک باشه عزیزم با دل خوش ازش استفاده کنی
mAhyA
26 آبان 92 10:41
عزیزممم مبارکت باشه
فاطمه
26 آبان 92 12:34
وااای په موتو با حالی.مبارک بردیا جون باشه. از کجا گرفتید خاطره جون؟ماشینش هم داشتن؟ مرسي خانمي.راستش نمي دونم از كجا خريده باباش. اما مي دونم 90 تومان خريده!!!
صبا مامان هومان
27 آبان 92 13:13
وای خاطره جون داشتم وبلاگو باز کردم تا عکسا بیاد یهو تلفن زنگ زد لب تاپ جلو هومان بود هی میگه مامایی موتو منه موتو منه متوجه نشدم چی میگه اومدم دیدم هی وایه من بردیا سوار موتور هومانه خخخخخخخخخخ اخه هومانم همینو داره مامانم هفته پیش براش خرید کلی ذوق زده شده اما هنوز بلد نیست پا بزنه من باید هولش بدم مبارک بردیا جیگرم باشه
خاطره مامان بردیا
پاسخ
اي جونم. موتور هومان جون هم مباركش باشه. برديا بلده پا بزنه اما بيشتر تنبليش مياد. دوست داره هولش بديم.
ماماني
27 آبان 92 18:44
فرشاتونو به سلامتي عوض كردين؟قبليا كه خيلي خوشكل و فانتزي بود
خاطره مامان بردیا
پاسخ
عزیزم فرشام از اول همینا بود اما بعد از بچه دار شدن به خاطر بردیا اون فرشهای سورمه ای رو گرفتیم که بزرگتر بود تا هم فضای بیشتری از سنگ و سرامیک رو بپوشونه تا بردیا موقع غلت زدن و چهار دست و پا رفتن و راه رفتن خدایی نکرده زمین نخوره و این که اونا تیره هم بود و با توجه به داشتن بچه کوچیک دیرتر کثیف می شد. اما الان دیگه بردیا بزرگ شده . منم ترجیح دادم برای تنوع فرشای قبلیم رو بندازم. در ضمن من فرشهای کوچیک رو ترجیح میدم که بیشتر خونه سنگ باشه.البته اینم بگم که اون فرشا رو هم خیلی دوست دارم.
maman rania
28 آبان 92 7:03
MOBARAK
دخترک
28 آبان 92 10:01
قیافشو نیگا چه جدی سوارش شده دیگه وقتشه که با موتور بری دنبال کیمیا... اون لباس کراوات دارتم بپوش که بله رو بگیری... خاطره جون من یه خاله ای دارم که بخاطر اینکه جاش کمه و اسباب بازی بچه هاش زیاده سالی دوسه تا گونی میبخشه...انقدر حرصم میاد... حالا شما اگه جاتون کمه بعدا برش دارین واسه نی نی بعدی مبارکش باشه...خیلی خوشگله...
خاله عاطفه
29 آبان 92 16:09
مبارکت باشه خاله جون خدا بابا و مامان و برات حفظ کنه
مهسا(مامان کیان)
29 آبان 92 18:06
مبارک موتورت باشه بردیای نازنین.
سپید مامان علی
2 آذر 92 7:29
به به چه موتور خوشگلی به به چه آقای نازی داری باهاش ویراژ میده مبارکت باشه اقا کوچولو
مامان اسرا
3 آذر 92 19:55
ماشاالله کوچولوهاتون خیلی نازن خدا نگهدارشون باشه ما همیشه به شما سر می زنیم شما هم پیش ما بیاین و نظر بزارید اگه دوست داشتین می تونین ادرسمون رو لینک کنید متشکرم
خاطره مامان بردیا
پاسخ
مرسي عزيزم. شما لطف داري. چشم حتما با كمال ميل لينكتون مي كنم
هدی مامان مبین
5 آذر 92 17:05
قربونت برم چه ژستی هم گرفته خونه ی ما هم رسما پارکینگ شده