سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

من و کارام (7)

1392/8/17 18:52
1,585 بازدید
اشتراک گذاری

خیارشور از خوراکی های مورد علاقه منه و هر چی تند تر باشه بیشتر دوست دارم.

اگه تند نباشه به خوردن یکی دوتا اکتفا میکنم.

اما اگه تند باشه دیگه ول کنش نیستم.اینجا هم دارم خیار شور تند می خورم همراه با نوشابه ابرو

از بازی های مورد علاقه ام هم بپر بپر روی تخت خواب مامان و باباس که خیلی برام لذت بخشه. دقیقا هم وقتایی یاد این بازی می افتم که تخت مرتب شده باشه...

قیافه ام توی عکسا خوشحالیم و از این کار کاملاً نشون می ده 

معمولاً بچه ها زیاد باکلاه و جوراب میونه خوبی ندارند.

اما من جزو استثناها هستم. این دوتا چیز رو خیلی دوست دارم.

گاهی توی خونه هم می رم سراغ کلاهام و نمی زارم مامان از سرم بر داره.

جوراب هم خیلی دوست دارم و اگه پام باشه نمی زارم در بیارن. 

اینجا هم داشتم با کلاه برنامه کودک می دیدم و سیب می خوردم

عاشق صندل ها و دمپایی رو فرشی های مامانم هستم و خیلی باهاشون کیف می کنم.

البته این مدل که لاانگشتی هست رو بیشتر از همه دوست دارم

معمولا مامانم در مواقع بیداری من جرات نداره لاک بزنه.

وگرنه نتیجه اش این می شه که در عکس می بینید.

البته الان دیگه مامانم هم حرفه ای شده و با برق ناخن سر و ته قضیه رو هم میاره.

البته می بینم رنگ نداره ها اما خوب دیگه بی خیال می شم 

گاهی می رم پشت پنجره اتاقم و تا چند دقیقه به بیرون خیره می شم و

از تماشای منظره بیرون خوشم میاد

گاهی هم گیر می دم که توی خونه باید دمپایی پام باشه حتما...

خوب چرا مامان پاش باشه من نه؟!!! 

اینجا هم دیدم مامان داره عکس می گیره منم رفتم روی این صندلیم نشستم تا یه مدل هم اینطوری ازم بگیره.

در کل خوشم میاد از عکس انداختن و حسابی موقع عکس گرفتن عشوه و ناز میام

طبق معمول هم دارم سیب میخورم

اینجا هم دارم واسه خودم آواز می خونم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

mAhyA
17 آبان 92 20:48
جیگره جیگر... فدای اون سیبی که توی بیشتر عکسا دستته
رابرت استرانگ
18 آبان 92 8:31
تريپت تريپت تريپت منو كشته .. منتظر ترپاي ماه محرمت هستم
سمانه مامان کیمیا
18 آبان 92 9:02
قروبنت خودت و کارت عزیزممم که جز استثنائاتنه روزگاری
چقدر مامانی اپ کرده بود و من خبر نداشتم
پشت پنجره رفتنش خیلی باحال بود...عزیزم چشم به راه کیمیاست


راست مي گي. چشم به راه كيمياس...هههههه
مرجان
18 آبان 92 9:05
آخه تو چرا اینقدر بامزه ای آقا بردیا؟ من که جداً از کارهات لذت می برم.
عاشق اون عکستم که از پشت پنجره داری به منظره نگاه میکنی. یعنی آخرشی ها.
خوشم میاد با مامانت کل کل میکنی و هم روفرشی می پوشی و هم لاک میزنی.
بلوزت هم که با روتختی ست کردی.


آره خدايي. شانس آوردم دختر نيست...ههههه
الهه
18 آبان 92 13:36
سلام به این شیرمرد کوچک و مامان پر انرژیش. ماشااله چقدر بزرگ شده. خاطره داریم پیر میشیم.



مرسي دوستم... اشكال نداره بزار ظاهرا پير شي. مهم دلمونه كه جوونه.هههه پارسا جون و ببوس
نیلوفر
18 آبان 92 15:39
سلام
خدا خدا،آخه من که عاشق خودتو کاراتم،آخه فسقلی چطوری خیار شور تند میخوری!هان هان هان
هه بردیا جونی شما هم مثل من دوست داری از پنجره بیرون رو نظاره گر باشی،عاشق خنده هاتم و همیشه دعا میکنم خنده رو لبات باشه گل پسری



ممنون نيلو جون
مامان آرسام
18 آبان 92 16:02
عزیـــــــــــــــــــــــــــــزم قربون این کارات بشم
مامان رهام
18 آبان 92 18:23
جیگرطلا قربونت برم آخه چطوری خیارشور میخوری عزیزم....قربون اون پاهات برم خودم تنها


مرسي خاله جون...
فرناز مامان ایلیا
19 آبان 92 1:25
وایییی واقعا خیار شور تند میخوره؟ عزیزززززم چقدر با حاله ذایقه بردیا...
من عاشق عکسیم که داره آواز میخونه


آره عزيزم. چيپس هم فقط سالسا و كچاپ مي خوره. سس گوجه هم فقط تند . معمولي باشه نمي خوره. فكر كنم بچه ام يه رگه هندي داشته باشه.ههههههه
سپید مامان علی
19 آبان 92 19:06
ای جااانم... چقدر کارهای این بردیا خان با حاله... همه کارهاش بانمکه... عکس پشت پنجره و بپر بپر رو تختش خیلی باحاله
ماه مامان
20 آبان 92 11:43
ای جاااااااااااااااانم ، چقدر باحاله کاراش خاطره جون خیارشور زیاد بهش نده ، شاید یه موقع خوب نباشه پسر منم کلا به شور ، ترشی و خیار شور علاقه منده راستش می ترسم زیاد بهش بدم خودم یواشکی میخورم
خاطره مامان بردیا
پاسخ
چشم عزیزم. مرسی از راهنمائیت. سعی می کنم زیاد ندم.
سمیرا مامان آنیتا
20 آبان 92 20:00
قیافه ام دقیقا اینطوری شد بعد دیدن خیارشور و نوشابه خوردنش خخخخخخخخخخ .. ما سر یه جریان ناجور گفتیم یه ذره نوشابه سیاه به آنیتا بدیم ، خدا میدونه چه به روز ما اورد و لب نزد جیگر این بردیای خوشگلم که به هیچی نه نمیگه
خاطره مامان بردیا
پاسخ
خاله پسملی ما خیلی شکمو تشریف دارن آخه
توت فرنگي
21 آبان 92 10:25
خاله فدات شه كه اين همه نازو دل مارو ميبري اتفاقا منم خيارشور خيلي دوس دارم
ملیحه مامان پریا
23 آبان 92 10:53
یکی عاشق اون عکسی شدم که داره از پشت پنجره بیرون رو نگاه میکنه و یکی خیار شور خوردنشو
maman rania
28 آبان 92 7:07
همین کارهاش ادم عاشق می کنه ملوس خان
خاله عاطفه
29 آبان 92 16:12
قربون اون بیرون نگاه کردنت بشم ...خاله فدای این کارات بشه خودتم مثل سیب توی دستت خوردنی شدی خاله جون .. توی عکس آخر محشری
هدی مامان مبین
5 آذر 92 17:09
وای من این پستو خیلی دوست داشتم همه ی عکساش شیرین و خوردنی بود... همــــــــــــــه وای دمپایی پوشیدنشو.... قربونت برم ببوسش خاطره...خیلی دوسش دارم