سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 13 سال و 6 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

ماست ...

1392/8/12 18:58
1,369 بازدید
اشتراک گذاری

یکی از همین روزا بردیا مشغول خوردن چیپس و ماست بود. منم از اونجایی که کلاً مامان خونسرد و راحت و خوش بینی هستم ، دیدم سرش گرمه گفتم بزار برم یه دوش بگیرم و تقریبا ده دقیقه یه ربع بعد بود که وقتی از حمام اومدم بیرون با صحنه های خفن زیر رو به رو شدم!!!!!


تازه واسه من تیریپ مظلومیت هم بر داشته بود!!! عصبانی

اینم ظرفاش که چیپسش تموم شده بود و احتمالا واسه اینکه ماستش هم مصرف بشه و حیف نشه مالیده بود به موهاش

و چنین شد که هنوز از حمام نیومده دوباره به آن بازگشتیم !!! منتظر

 

نتیجه اخلاقی : 

1. کوچولوهامون رو به خوردن هله هوله عادت ندیم چشمک

2. اگه حریفشون نمی شیم و دوست دارن هله هوله بخورن حداقل ماست و چیپس رو یه اندازه بریزیم که هیچکدوم زیاد نیاد زبان

3. در تصمیم برای دوش گرفتن هنگام تنهایی کوچولوهامون تجدید نظر کنیم نیشخند

4. اگه موفق به هیچکدوم از 3 مورد بالا نشدیم هنگام مواجه با این صحنه ها  سعی کنیم بر عصبانیت خود غلبه  ، خونسردی خودمون رو حفظ کرده و با چند عکس یادگاری این لحظه ها رو ثبت کنیم. خجالت

5. دوربینمون همیشه شارژ داشته باشه که وسط عکس گرفتن از این لحظات خاص هی خاموش نشه و بیشتر از این رو مخمون نرهکلافه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

نیلوفر
12 آبان 92 19:50
سلام وای خدا،مامانیه بی نظیر مردم از خنده،عاشق نگاه معصوم و مظلومه گل پسریم بردیا جونی،وروجک جونی دوست دارمت
خاله عاطفه
13 آبان 92 0:27
عاشقققققققققتم خیلی باحالی خاله جون .... فدای این شیطنت های شیرینت بشم


واقعا؟!!! ماهان هم اين كارارو بكنه باز نظرت همينه؟!! هههههههه
محبوبه
13 آبان 92 7:24
عزيز ماماني تو كاراتم مثل خودت گوله نمكه عاشقتم
mAhyA
13 آبان 92 8:05
یعنی آخرش بود هاااااا
مُردم از خنده

بردیا کوچول شیطون و دوست داشتنی به این شیطنتای بامزت ادامه بده تا ما کیف کنیم


شما كيف مي كنيد عزيزم اما احتمالا اين شيطوني ها ادامه داشته باشه بنده خل خواهم شد
فاطمه 67
13 آبان 92 8:11
یعنی عالی بود......
قربونت برم
وای بردیا جونم عکس پسرخاله و دختر داییت هم بذار دلمون /ابید


مرسي.ههههه چشم عكس ازشون زياد دارم اما هنوز نرسيدم بزارم
مامان امیرعلی
13 آبان 92 9:32
بازم خدا رو شکر که بازیگوشی بردیا یا مقدار ماست فقط تا کثیفی مو و لباس انجامید من منتظر عکسایی بودم که ماستی شدن شامل حال میز و فرش هم شده باشه


واي نه.... خدا رو شكر اصلا از اين كارا نمي كنه
فرناز مامان ایلیا
13 آبان 92 15:24
عزیزممممم نیگاش کنننن

حتما کلی حال داده این چیپسو ماست بهش

یعنی عاشق اون نتیجه اخلاقیشماااا


ياد گرفتي فرناز؟ آفرين؟
صوفی مامان رادمهر
14 آبان 92 15:13
جونممممم پسر ماستی خوشمزه... دمت گرم که روز به روز بیشتر می شی مامان خاطره...ههههههه الان باباش می گه شما چقدر حسودین خب شبیه من باشه مگه چی میشه که انقدر خوشحالین که داره شبیه مامانش می شه


مرسي دوستم. تو هي بگو و من هي ذوق كنم.ههههه
ماه مامان
14 آبان 92 19:07


سلام و عرض ادب و اینکه کلی خندیدم

خاطره جون ماشالله خونسردی خوووووووووو
میذاری میری حموم بچه از فرصتی که براش پیش اومده نهایت استفاده رو کرده
کلی واسه خودش حال کرده


آره من تو اين يه قضيه خيلي خونسردم. اولين بارم نيست. من هميشه برديا خونه اس ميرم دوش مي گيرم. معمولا هم خراب كاري نمي كنه. اما خوب اين دفعه كولاك كرده بود ديگه...
رابرت استرانگ
15 آبان 92 12:55
يادتون باشد مادر محترم بچه ها رو هيچوقت در هنگام بازي تنها نگذاريم حتي يك لحظه هيچ چيز در دنيا ارزششو نداره كه پسرهاي شيطون رو تنها بذاريم چون ....البته شماهم حق دارين اينو نگم چي بگم (قربونه چيپس خوردنت)


خيلي ممنون از راهنمائيت.البته پسملي ما معمولا پسمل خوبيه ها. اين بارم فكر كنم از دستش در رفت.ههههه
مامان ارام
15 آبان 92 14:45
سلام عزيزم يه سوال ميشه لطف كني بكي سطل اسباب بازي برديا رو از كجا خريدي دنبال يه همجين جيزي هستم توي جند عكس قبل تر روي زمين افتاده نارنجي رنك هستش مرسي


عزیزم اونو باباییش براش خریده بود.خیلی وقت هم هست. باز ازش می پرسم و بهت می گم. قابلی آرام جون هم نداره
سپید مامان علی
15 آبان 92 20:48
وا خداااا... مردم از خنده...
فدای بردیا و شیطنت هاش ...
کلی با نتیجه اخلاقیش حال کردم و حتما استفاده میکنممممم
اما خدایی خیلی خونسردی


در خونسردی من که شکی نیست. جالبه که عبرت هم نمی گیرم.ههههههه
ملیحه مامان پریا
16 آبان 92 16:48
کلی خندیدم از دست این پسر شیطون
بی خود نیست میگم عاشقشم


ممنون. پریا جون و ببوس
شاطی
16 آبان 92 21:51
سلاااااااااام مامی بردیا آقا بردیای شما هم خیلی خوشگله دلم نیومد واستون کامنت نذارم بوس رو لپش به وب منم سر بذنید واسم افتخاره باااااااااااااااااااااای


مرسی و ممنون که با سر زدی . حتما سر میزنم
سمانه مامان کیمیا
18 آبان 92 9:00
عسیسمیییییییییییییییییییییی خاطره کوچولو
خدایی عجب دلی داری من گلاب به روت یه دستشویی جرات نمیکنم برم و بیام هههههههههه


نه بابا من كارمه... تازه هفته پيش صبح خواب بود همسري من و برد دانشگاه و رسوند. برديا هم خونه لالا بود
مامان رهام
18 آبان 92 18:22
سلام...وااااااااای که چقد خندیدم کلی انرژی میگیرم بردیای خوشگلمو میبینم.....رهام خیلی چیپس و ماست دوست داره...


رهام خوشگلم و ببوس
سمانه مامان کیمیا
20 آبان 92 18:02
نکن اینکار رووووووووووووووووووووووو
maman rania
28 آبان 92 7:09
voooooooooooooooooooooooy