سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 13 سال و 6 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

خونه ما و اسباب بازی های بردیا

1392/6/30 16:37
2,197 بازدید
اشتراک گذاری

روزی هزار بار خونه ما این شکلی می شه و چند دقیقه مرتبه و دوباره این شکلی می شه!!! هیچ جوره هم مرتب نمی مونه. هر چی هم من حرص می خورم و جمع می کنم فایده ای نداره. آقای پدر هم نظرش اینه که سخت نگیر. تا بردیا بزرگ شه خونه این مدلی طبیعیه!!!!عصبانیکلافهمتفکرناراحت نگران

 

خود آتیش پاره اش بین اسباب بازی های ریخته شده 

 

این زرده که وسط خونه اس ،کیسه زباله رولی بوده که از توی کشو کابینت برداشته و

الان به صورت کیسه زباله مچاله ای موجوده 

ماشیناش که یا چرخ ندارن یا لاستیک 

لپ تاپی که همین چند ماه پیش برای تولدش خریده بودیم و الان این مدلی شده

دستای خودش که با خودکار حسابی روشون طراحی کرده

توی همچین خونه ای با کمال خونسردی tv دیدن خیلی مزه می ده . نه؟! 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (29)

فاطمه 67
30 شهریور 92 17:18
قربونت بره خاله که اینقدر جیگری..عسل
وای خاطره جون من اعصابشو اصلا ندارم یا جد السادات


خوبی عزیزم؟ نی نی خوبه؟ چه خبرا؟ کم پیدا شدیا... اینا که خوباشه. خودت و واسه بدتر از اینا آماده کن دوستم
فاطمه 67
30 شهریور 92 18:29
فدات گلم.....به خدا همش در گیرم....خیلی بچه داری سخته ها....بیچاره شوهرم به خدا....کلی از هم دور شدیم
ناراحتم....البته درکش بالاست
نمیدونم والا



اولش آره خیلی سخته.اما کم کم روی روال می افتی و همه چی درست می شه.نگران نباش. همسرت هم مطمئنا درک می کنه. به هر حال یه عضوی به خانواده اضافه شده و شرایط عوض شده... اما با همه سختی هاش خیلی شیرینه...


فاطمه 67
30 شهریور 92 18:49
مرسی ممنون که کمکم میکنی
خیلی دلدلریهات بهم دل گرمی میده....چهارشنبه واکسن دو ماهگیش رو باید بزنیم خیلی نگرانم....واقعا تب میکنن ؟ چه جوریه ؟ کمپرس چه جوریه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بوس


خواهش می کنم عزیزم. راستش بچه ها با هم فرق می کنن. بردیا که واکسن 2 ماهگی خیلی اذیت شد. منم همینطور. امیدوارم نی نی شمااذیت نشه. اما قبلش بهش قطره استامینوفن بده حتما... خود مرکز بهداشت مراقب های بعدش و می گه. کمپرس هم سرد داره و گرم.الان دقیق یادم نیست می ترسم یه چیزی بگم اشتباه باشه.اونجا خودشون راهنماییت می کنن گلم
فاطمه 67
30 شهریور 92 18:51
خاطره جون شما ازخانمیبه اسم نغمه خرید میکنید ؟ ولاگشو میدید تا منم خرید کنم ؟


گلم من از نغمه خرید می کردم. راضی هم بودم. اما الان دیگه ایرانه...خرید نمی کنه دیگه. الان گاهی از تایس خرید می کنم. خواستی شماره اش وبرات می زارم
سپید مامان علی
30 شهریور 92 19:17
خاطره جونم حرص نخور...
تو هر خونه ای که بچه ای همسن و سال بردیا جونی باشه قضیه همینه.. خونه ما هم هر روز وضعیتش همینه... بیخیال باباااااااااااا
ببوس بردیای جیگر رو


مرسی سپیده جونم. دیگه چاره ای هم ندارم. باید بسازم دیگه...هههههههههه
نیلوفر
30 شهریور 92 21:25
سلام هه قربون این نگاه خوشگلت بشم که مامانی حین وروجک بازیات گرفته،مامان جون ایشالا بزرگ میشه مهندس میشه بعدم همه اینارو درست میکنه بوس بوسی
فاطمه 67
31 شهریور 92 0:58
عزیزم از خرید اینترنتی راضی هستی ؟
وبلاگ نداره این خانوم ؟
مرسی خوشگل خانم


بله گلم... راضي ام. وبلاگ داره

آدرساشو برات مي زارم
http://taishabibi.com/

http://www.taishabibi.blogfa.com/

http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=266566
مرجان
31 شهریور 92 17:25
این عکس ها برای من کاملاً آشناست آخه من هم کارم شده چند بار در روز تمیز کردن و جمع کردن اسباب بازیهای رادین.
ولی حیف اون لب تاپ نبود؟ شاید هم بردیا دوست داره مهندس سخت افزار بشه.
توی عکسهای آخر هم بردیا حق داره، حتماً توی تلویزیون دیده که هر کی گیتار میزنه روی دستش تاتو داره ، خواسته تقلید کنه.


مرجان جون پس همدردیم....هههههههه امیدوارم این خراب کردنها به مهندس شدن بیانجامد.
مامان محمدحسن کوچولو
1 مهر 92 13:05
تنها راه مواجهه با این موجودات عشق بریز بپاش اینه که بزنی به در بیخیالی و بذاری هرکار دلشون خواست بکنن!! مقاومت کردن فقط اعصاب آدمو بیشتر آسفالته می کنه من که مدت هاست تسلیم شدم داشتم میسابیدم از بس روزی هزار بار خونه رو مرتب میکردم و فایده ایم نداشت
خاله عاطفه
1 مهر 92 13:36
عاشق این پسر هستم واسه همه این کاراش ... من دیوونه تو ام خواله جون مخصوصا وقتی داری توی خونه به هم ریخته TV می بینی دوست دارم هوارتا


مرسي خاله جون. منم دوستت دارم هوارتا....
مامان سهی
1 مهر 92 13:51
عزیزم این کارها جزو لاینفک بزرگ شدن بجه هاست. یعنی اگه دستشو خودکاری نکنه و همه ماشین هاش سالم باشن طبیعی نیس
مهسا (مامان کیان)
1 مهر 92 14:58
وای چقدر این صحنه ها آشناست. فکر کردم فقط کیان از این کارها میکنه و خونه بقیه همش مرتبه.

بازم خوبه بابای بردیا مشکلی با این قضیه نداره.من چکار کنم با یک بابای مرتب.



مهسا جون آخه باباي برديا هم مثل خودشه.ههههههه
مامان رهام
1 مهر 92 16:23
خاله قربونش بره......خاطره جون خیلی نگران نباش هممون مث همیم
توت فرنگي
1 مهر 92 18:09
اي جان خاله قربونت كه اين همه فعالي
سمیرا مامان آنیتا
1 مهر 92 22:17

فدای این آتشپاره ها بشم من .. ببین چه خونه زندگی ای واسه ما میسازن
ببوس بردیای قشنگم رو


مرسي دوستم . تو هم آنيتا خوشگله رو ببوس
محبوبه
2 مهر 92 7:27
آخي جان كه تو اينقده شيطوني عزيزم تا ميتوني بچگي كن گلم يه عالممممممممممممممممممم بوسسسسسسسسسسسسس
آنیتا
3 مهر 92 10:07
وااااااااای من که سرم گیج رفت خدا صبرت بده خاطره جون. یعنی هلیا هم اینجوری میشه ؟؟؟؟؟؟؟


آره عزيزم. ايمان 100% داشته باش همينطوري مي شه.هههه فقط چون دختره شايد يه كم كمتر...ببوسش
shabnam
3 مهر 92 15:30

manfakr kardam rania in toree na sa albate ba rania

khasta nabashieeeeee


مرسی شبنمی. به رانیا خوشگله که نمی خوره از این شیطونیا!!!
مامان امیرعلی
3 مهر 92 19:17
ما هم خونه به هم ریخته و ماشین های نوی بی چرخ و دستهای خودکاری شده رو تو خونه زیاد باهاش مواجه میشیم
حالا گل پسر کنجکاو رو وسط کارتن و جمع و جور کردن های اسباب کشی هم تصور کن


خونه نو مبارک دوستم.امیر علی جونم و بچلون از طرف من
سمانه مامان کیمیا
4 مهر 92 12:10
خونه ما هم همینه...بایک تفاوت بزرگ که بردیا حداقل باهاشون یه کم بازی میکنه ولی کیمیا اصلاااااااااااااامیره میرزه بهم میاره بیرون ولی دریغ از یه کم بازی باهاشون حتی 2 دقیقههمش چسبیده به من شده لم بده گیر بده به لپتاپم گیر بده به جزوه ام...
فدات شم خاله که عشقییییییبیا یه کم بازی کردن یا این وسیله های که مثلا اسمش اسباب بازی به همسرت گرامیت یاد بده...ثواب داره به خدا


به به سمانه خانم کم پیدا... به جای کیمیا بردیا جبران بازی رو می کنه. با تک تک وسیله هاش بازی می کنه. اما زمانی هم که نخواد بازی کنه هم می گه وسط خونه باشند...عروسم و ببوس. کی این گرفتاریهای تو تموم می شه دختر؟ انقدر خودت و خسته نکن. رسیدی به وبلاگ هم برس
مامان امین
4 مهر 92 14:26
عزیزم اینا که چیزی نیستند اگه خونه ما رو ببینی هه هه...


واقعاً ؟ امیدوار باشم؟! هههههههه
مهسا(مامان هستی)
6 مهر 92 1:41
هههههه عزیییییییییییییزم قربون این شیطونیات
معصومه(مامان آریا)
6 مهر 92 15:53
منم با آقای پدر موافقم که زیاد سخت نگیر خاله قربونش برم که اینقدر آقاست تازه کمم ریخت و پاش می کنه
رابرت استرانگ
7 مهر 92 9:00
سلام چي كار كردي با خونتون آفرين بر تو كه يه پسر واقعي هستي پسرا شيرن مثل شمشيرن


بععععععلللههه. شما كه راست مي گي. بايدم اينو بگي دوستم!!!
دخترک
7 مهر 92 9:09
سلام
اتفاقا اینجوری خونتون خیلی قشنگتره
چون نشون دهنده ی حضور یه نی نی شیطون تو خونست
بچلونش جیگرمووووووووو


آره به خدا... اين يكي رو راست مي گي...مرسي گلم
دخترک
7 مهر 92 9:13
تیک خصوصی رو نزدم
فرناز مامان ایلیا
8 مهر 92 21:22
ای جونم ... چه دکوری بهم زده واسه خونتون...نیگاش کن فسقلیه شیطون...بووووسسسسس دوستت دارم یه عالمه
مهسا (مامان کیان)
9 مهر 92 9:05
من پست جدید می خوامممممممممممممم


چشم عزيزم. انشاء‌اله تو اين 2.3 روز حتما آپ مي كنم.
صوفی مامان رادمهر
20 مهر 92 13:40
عزیز دلم یعنی واقعا این توانمندی بزرگیه که شما بلدین جیک ثانیه همه جا رو زیر و رو کنین...