سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 13 سال و 5 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

نمایشگاه مادر، نوزاد و کودک

1392/6/24 19:35
6,355 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه ظهر من و پدر و پسر عازم نمایشگاه مادر، نوزاد و کودک شدیم. یه عالمه توی صف پارکینگ ایستادیم و توی خود نمایشگاه هم خیلی پیاده روی تا سالن های مادر و کودک بود.

امسال نمایشگاه در محل نمایشگاه های بین المللی برپا بود و به جز نمایشگاه مادر و کودک سالن های دیگه ای هم مخصوص صنعت نان ،کیک ، شیرینی و نوشیدنی ها بودند.واسه همین هم خیلی شلوغ بود.

خلاصه 3.4 ساعتی اونجا بودیم. بد نبود. زیاد به درد ما که نخورد. من فقط واسه بردیا 3.4 تا پازل و 2 تا کلاه خریدم....

توی خیابان و مسیر که بردیا طبق معمول همیشه دوست داشت خودش راه بره و حسابی بدو بدو کنه. اما توی سالن ها و غرفه ها به خاطر شلوغی اعصابش به هم می ریخت و دوست داشت همش بغل باشه که طبق معمول زحمت بغل کردنش با آقای پدر بود. بنده خدا توی گرما خیس از عرق با یه پسرک شیطون که توی بغلش بود خیلی خسته شده بود.



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

خاله عاطفه
24 شهریور 92 20:40
قربون شما گل پسر بشم که به همه جا سر میزنی همیشه به گردش و خرید باشی عزیزم این تیپهات هم جدید بودا.....


خاله جون من هميشه تيپ هاي جديد مي زنم
نیلوفر
24 شهریور 92 22:43
سلام
به به به بازم آقا بردیا خوش تیپ کرده و راهیه نمایشگاه،آخه مامانی نمیگید ما دلمون ضعف میره،هزار ماشالا همه چی و همه رنگی هم بهش میاد
قربون این خنده های قشنگت عزیزم
مگه گیرت نیارم،ینی خوردمت



مرسي گلم... مثل هميشه لطف داري
مهسا
27 شهریور 92 11:04
وای عزیزم چقدر مردونه کنار پدرش راه میره.
بردیا نازنین از دور میبوسمت. همیشه سلامت باشی و خوش خنده.


آره ديگه پدر و پسر واسه خودشون جلو جلو راه مي رن منم تحويل نمي گيرن
ماه مامان
27 شهریور 92 11:38
سلام

وای خدا منم روز جمعه تا ساعت 2 نمایشگاه بودم ، کاش بیشتر میموندم شماو بردیا جونو میدیم


آخي... عزيزم انشاء‌اله دفعه هاي بعد
سمانه مامان کیمیا
27 شهریور 92 17:07
فدات بشم عزیزم با این تیپهات خوشگلم این تیپت یکی از خوشگلترینهاش بودااااااابزرگ بشی چی میشی ووروجککککککک


مرسی خاله جون. کیمیا جونم رو ببوس لطفا
مرجان
28 شهریور 92 8:18
باز هم که آقای شرک حضور دارن ، بردیا جون هم که مثل همیشه خوش تیپ و مردونه.
توی عکس آخری که از خنده ولو شدی آدم می خواد بخورتت.


شرک شده بچه دوم ما. چون همه جا هست.هههههههه
سپید مامان علی
28 شهریور 92 8:49
فدای بردیا خان بشم که مثل آقاها با بابا جونش راه میاد...
مثل همیشه خوش تیپ و خوش خنده...

ما هم روز جمعه ساعت 3 رفتیم و تا 6 اونجا بودیم... منم چیزی نخریدم... اینقدر شلوغ بود منم به خاطر شرایطم تو غرفه ها توقف نکردم که واسه کنجدم چیزی بخرم


ای وای سپیده کاش یه قرار می ذاشتیم اونجا... حیف شدا.دلم واسه خودت و علی جون تنگ شده.اشکال نداره . به جاش از بیرون یه عالمه چیزای خوشگل می خری واسه کنجدی
ما سه نفر
28 شهریور 92 14:47
سلام چه پسر نازی. چقدر کلاهش خوشگله ها !منم میخواستم با این شکم گنده برم نمایشگاه اما نشد. پس همون بهتر که نرفتم!


اره بابا همون بهتر نرفتی. منم هر سال میگم دیگه نمی رم و باز یادم می ره
محبوبه
30 شهریور 92 7:29
تو بهتريني گلم آفرين به اين مامان و بابايي كه همجا گل پسر ميبرن دوست دارم عزيزم
معصومه(مامان آریا)
30 شهریور 92 10:35
قربونت برم من که اینقدر شیطونکی دست مامانی و بابایی هم درد نکنه بابت خریدای خوشملی که برای پسرک انجام دادن مبارکت باشه عزیزم


مرسی گلم
صوفی مامان رادمهر
30 شهریور 92 15:38
به به چه پسر خوش تیپی... آقا اون بخش کیک و شیرینی رو که گفتی من دلم خوااااست اگه می دونستم اونام هستن می اومدم... جووووونم بردیا ی خوشجل
رابرت استرانگ
31 شهریور 92 7:29
تا ميتوني خريد كن كه هيچ چي لذتبخشتر از خريد نيست اونم يه پسر خوشگل
بهار
2 مهر 92 7:20
اگه دوست داشتین به آدرس زیر سر بزنید. طراحی اختصاصی قالب وبلاگ . www.ghalebe-weblog.blogfa.com
دخترک
7 مهر 92 9:10
اونجا بهتون گیر ندادن؟
نگفتن این چه وعضشه؟
نگفتن پسرت چرا انقد خوش تیپه؟
نخوردنش؟


چرا همون جلوي در جلومون رو گرفتند.چشمكككك
فرناز مامان ایلیا
8 مهر 92 21:25
آفرین به مامان بابا ی زرنگت که میبرنت اینجور جاها... عاشق تیپتم و اون شرک خسته!!! نوش جونت بستنی...بوووس