سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 13 سال و 1 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

نی نی دایی علی

1392/4/29 14:02
8,287 بازدید
اشتراک گذاری

پنجشنبه 20 تیر 92 ساعت حدوداً 9 صبح هلیا  کوچولو ، نی نی دایی علی و زن دایی آنیتا با قد

50 و وزن 3.350 توی بیمارستان کسرا تهران قدم های بهشتیش رو به این دنیا گذاشت...

اینجا جلوی در منتظر هستیم تا از راه برسن برای قربونی کردن 

ایندفعه هم مثل قربونی کردن واسه ماهان کوچولو ول کن ببعی نبود 

کنترل کولر خونه دایی علی هم با خودش آورده بود پایین  و به جای گوشی تلفن ازش استفاده میکرد.

بابا جمشید همش کنارش بود و مواظب بردیا بود که این ببعی شیطون بهش لگد نزنه.آخه همش دنبال راه فرار بود جناب ببعی

منتظر رسیدن نی نی کوچولو 

خوب اومدن...اینم نی نی تازه به دنیا اومده

مردای دوست داشتنی  وخوش اخلاق من

در حال ترکوندن اتاق و کندن  آویز تخت نی نی 

و اینک هلیا کوچولوی عزیز ما

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

طراح قالب اختصاصی نی نی خودتون
27 تیر 92 20:11
اگه میخوای وبلاگ نی نی خوشگلتو به طور اختصاصی طراحی کنی، طوری که عکسش توی قالب استفاده بشه، من میتونم این کارو برات انجام بدم... http://designer123.blogfa.com/
فاطمه 67
28 تیر 92 10:04
سلام خاطره عزیزم ....به سلامتی.....فکر کنم بیست تیر متولد شدن ها نه ?
قربون نینیهاتون....میگم انگار دست از سر اون گوسفندای کله بریده بر نمیدارین....خیلی خیلی مبارکشون باشه ولی کپه داداشتونه....چه نازه میخنده....
خاطره جون من اگر خدا بخواد 14 مرداد سز دارم بیمارستان مادران...میخواستم بگم اگر زحمتی نیست میشه از عاطفه جون بپرسی برا بچه چیا ببرم و اینکه خیلی طول کشید به هوش بیاد ? و اینکه به هوش اومد درد داشت ?
خاطره حون ببخشید کچلت کردم.....من بزام انشاالله تو راحت بشی



مرسی عزیزم.انشاءاله به سلامتی زایمان کنی. بله هلیا 20 تیر به دنیا اومد. مرسی گفتی. اشتباه نوشته بودم.الان درستش می کنم... در مورد بیمارستان هم چشم می پرسم بهت خبر می دم. اما درد نداشت و برای نی نی هم بیمارستان همه چی خودش می ده. باز دقیقش و می پرسم و بهت خبر می دم
سمانه مامان کیمیا
28 تیر 92 10:57
به به مبارکههههههههههههه.....
به سلامتیییییییی.....قدمش مبارک عمه خانم...به نظر منم که کپی پیست مامانش هست...سالم باشه و نامدار

فدای داماد خودم برم با اون تیپ تابستونی و چهارخونه اش عسیسمممممممممم...


ممنون عزیزم.آره شبیه مامانش بید...
نیلوفر
28 تیر 92 11:11
سلام
به به به قدم نو رسیده مبارک باشه،ماشالا چه نازه،به همبازیهای آقا بردیای خوشتیپمون یه خانوم خوشگله هم اضافه شد،ایشالا که با هم همیشه شاد باشن و تنشون سالم باشه



مرسی نیلو جون
فاطمه 67
28 تیر 92 12:15
مرسی خاطره جونم.....پس بی زحمت فشار شکم هم بپرس....تو ببهوشی فشار میدن یا با هوشی....هههههههههه
دوست دارم....منتظرتم....توی همین قسمت نظرات خودم جواب و بذاری میخونم.....بوس


باشه عزیزم. فردا خبرش و می دم
مامان امیرعلی
29 تیر 92 4:20
عمه شدنتون مبارک انشاالله خدا برا پدر و مادرش حفظش کنه عاشق تیپ بردیا شدم ،ماشاالله
داريوش
29 تیر 92 13:54
قدم نورسيده مبارك الهي روزي برسه براي دامادي برديا گوسفند خون كنين


ممنونم
ملیحه مامان پریا
29 تیر 92 15:16
مبارک باشه خاطره عزیزم عمه شدنت بچه برادر خیلی عزیزه


مرسي گلم . بله واقعاً عزيزه
مامان آرسام
29 تیر 92 16:51
ای جونم چه نازه مبارک باشه چه تیپ با مزه ای زده بردیا جون
فاطمه 67
29 تیر 92 18:32
اونجایی که بردیا وایساده داره نگاه میکنه میخوام بخورمش با اون لپای شبیه پیراشکیش.....خاطره جون از یاسمین هم بذار....دلم براش تنگیده...با داداشش چه میکنه


مرسي فاطمه جون. ياسمن هم خوبه . داداشي رو دوست داره...چشم از اونم عكس مي زارم. راستي از خواهرم پرسيدم شكمش رو وقتي بهوش بوده فشار دادن و براي ني ني هم همه چي مي دن توي بيمارستان... پتو و پوشك و لباس و كلاه ...
بهار مامان طاها
30 تیر 92 8:21
به به عمه خانم گل و گلاب
تبرررررریک فراووووووووون خاطره جون
جیگر بردیا فشن خاله رو برم که حواسش به گوسفند دختر دایی هم هست



هههه مرسي بهار جون. كلوچه رو ببوس از طرف من و برديا
رابرت استرانگ
30 تیر 92 10:49
مباركه دختر داييتم كه اومد به اين دنيا ان شااله كه هميشه به خوشي باشي خوشجل تو هم كه روز به روز خوش تيپتر شو ok


مرسي دوستم...چيكار كنم ديگه من به خوشتيپي معروفم آخه!!! چشمك
محبوبه
30 تیر 92 13:26
اي جان ديگه برديا كوچلو ما هم دختر دايي داره هم پسر خاله وضعش خوب شده ديگه خدارو شكر دوستون دارم گل پسرا و گل دخترا يه عالمه بوسسسسسسس
ترکان
31 تیر 92 12:12
ایشالا که قدمش مبارک باشهخداااا این بردیا خیلی نازه ماشالا


MER3000
مامان بهار
31 تیر 92 15:19
وای چه خوب چندتا همبازی واسه بردیا جون همیشه شاد باشید
زهرا مامان مه سما
31 تیر 92 17:41
ای جانم قدمش مبارک باشههههههههههههههه
توت فرنگيش
1 مرداد 92 8:35
سلام جيگر من دلم برات يه ذره شده بود اين مدت كه نبودم
ماشالاه هر روز داري بزرگتر و مردتر ميشي

ايشالاه هميشه لبت خندون باشه
خاطره جون عمه شدن شما و پسر عمه شدن برديا جونم مبارك


مرسي گلم
پگاه مامان آرتین
1 مرداد 92 16:36
خصوصی داری


سلام. ما چند روزي تهران نبوديم و تازه الان نظرات رو خوندم...
سمیرا مامان آنیتا
1 مرداد 92 19:51
چه خوش میگذره به شما .. هی نی نی کوچولوهای خوشگل موشگل
ماشالا به همشون
قدم نورسیده هم مبارک
من وقتی عمه شدم هی به عادت همیشگی صداش میکنم خاله هنوزم بعد دو سال من هی میگم خاله بقیه میگن بابا تو عمه شی خخخخخخخ
میگم بعدها چه رقابتی بشه سر این هلیا خانوم بین بردیا و ماهان


مرسي دوستم... منم هنوز به عمه شدن عادت ندارم. بين خاله و عمه درگيرم هنوز
فاطمه 67
3 مرداد 92 15:20
سلام خاطره جون
نینی منم به دنیا اومد....فشارم رفت بالا زودی در اوردنش
2700 بود با قد 48
خیلی کوچولویه.....36+1 بود .....اول مرداد اومد دنیا
دعا کن زردی نگیره خیلی نگرانم....البته دوبار پیپی حسابی از دیروز کرده....نمیدونم حالا....بوس


سلام عزيزم. مباركه. به سلامتي. چشمت روشن. قد و وزنش هم خوبه.انشاد اله زردي هم نميگيره
مامان رهام
7 مرداد 92 16:35
سلام
تبریک میگم قدم نو رسیده مبارک


مرسی دوستم. رهام جون و ببوس