سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 13 سال و 6 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

نی نی خاله عاطفه

1392/3/19 21:18
3,505 بازدید
اشتراک گذاری

پنجشنبه  16 خرداد 92  ساعت 9/20  صبح نی نی خاله عاطفه به دنیا اومد.

البته قرار بود 24 خرداد به دنیا بیاد که انگار طاقت نداشت یه هفته دیگه صبر کنه .... 

اسم نی نی کوچولوی ما محمد ماهان هست و با قد 49 و وزن 3/250 توی بیمارستان مادران متولد شده.

بردیا هم تا الان واکنش خاصی جز حسادت نشون نداده.ههههههه.

هر جا خاله اش بره دنبالش راه می افته و هر جا که جای نی نی باشه به زور خودش و اونجا جا می کنه.

تشک و پتو و بالشت نی نی رو می خواد و خلاصه جریانات از همین الان شروع شده...

ماهان کوچولو حسابی آقا و آرومه وفقط شیر می خوره و لالا می کنه

و گاهی زیر چشمی یه نظارتی هم به اطرافش داره...

اینجا می خواستیم برای ماهان کوچولو گوسفند بکشیم که بردیا حسابی با آقای ببعی دوست شده بود

و نازش می کرد و دنبالش بود.

اینم بابای بردیا و بابای ماهان  و خود ماهان کوچولو کنار ببعی کشته شده 

ماهان کوچولو وقتی که بیداره کنار باباش

اینم بردیا و ماهان که هر جا ماهان و می ذاشتیم بردیا هم اصرار داشت همونجا دراز بکشه 

یاد به دنیا اومدن بردیا افتادم ... درست 25 ماه و 18 روز پیش....

بردیا چند ساعت بعد از تولد

  

 

پسندها (1)

نظرات (29)

سپید ماما علی
18 خرداد 92 17:58
آخی چه نینی نازی...
انشاءالله قدمش پر از خیر و برکت باشه...
فدای بردیا خان بشم با حسودی کردناش...
عکس وقتی بردیا نوزاد بود چقدر قشنگه...
خدا انشاءالله همشونو در پناه خودش حفظ کنه
باز هم خاله شدنت مبارک خاطره جوون


ممنون دوست جون. انشاء اله نی نی خودت هم به سلامتی به دنیا بیاد
اوا مامان آرام
18 خرداد 92 19:49
عزیزم از صمیم قلب تبریک می گم ایشالله سالم باشه و نامدار


مرسی آوا جون
سمانه مامان کیمیا
18 خرداد 92 21:19
عزیزمممم مبارکههههههههه فدای بردیا که حسودی میکنه...به جاش یک سال دیگه همبازی های خوبی واسه هم میشن چقدر نینی ظریفه عسیسممم


مرسی سمانه جون. آره خیلی ظریف مریفه... باورم نمی شه بردیا هم انقدری بوده.ههههه
نیلوفر
18 خرداد 92 23:03
سلام
الهی،قدم نو رسیده مبارک باشه،خاله شدن شما و پسر خاله شدن بردیای عزیز هم مبارک باشه،نه نه نه بردیا جونی حسود نیس قراره یه همبازیه خوب برا ماهان جونی بشه،هه چقدرم نوزادیش نازه،خیلیم عوض شده
ایشالا تنش همیشه سلامت باشه و لباش خندون



ممنون نیلو جون. مطمئناً همینطوره و قراره دو تا دوست خوب و همبازی برای همدیگه باشن ...
mAhyA
19 خرداد 92 0:19
ووووووووااااااای خداااااا عزیزمممم چه نی نی خوشگلی ماشالله بهش...
میگم باید مرتب از این آقا ماهان برامون عکس بذارید که بزرگترشدنشو ببینیم چون من به خاطر معصومیت و پاکی و نازی چهرش از الان مهرش به دلم افتاد
وووووااای که چه دوستایی باشن این بردیا خان و ماهان خان

البته گفته بودید نی نی دایی بردیا هم تو راهه... پس سه تفنگدار میشن با هم



مرسی عزیزم. حتما عکس ازش زیاد می زارم... نی نی داداشم هم انشاء اله تا 2.3 هفته دیگه به دنیا میاد. البته دختره ....
هدی مامان مبین
19 خرداد 92 0:53
ای حوووونم چه ماهان شیرین عسلی...فرشته کوچولو خوش اومدی..
بردیا جونم....تو همچنان گل سرسبدی...
هزارماشالا به هردوتون


ممنون هدی جون. مبین شیرین زبون و ببوس از طرفم
فرناز مامان ایلیا
19 خرداد 92 2:29
قدم نورسیده ی خوشگلو نازتون مبارک باشه...

خاطره جون تو این نینی خوشمزه رو بغل میکنی دومی قلقلکت نمیده؟؟؟


مرسی فرنازی.... راستش چرا شدید.هههه
داريوش
19 خرداد 92 6:57
قدم نورسيده مبارك انشالله بتونه دوست خوبي براي برديا با شه خدانگهدار دوتاشون باشه به اميد روزي كه براي دامادي برديا گوسفند قربوني كنين انشالله


ممنون داریوش خان
ملیحه مامان پریا
19 خرداد 92 8:56
خاطره جون خاله شدنت مبارک باشه
قربون بردیا که اینقدر اقا شده


مرسی ملیحه جون.پریا عسلی رو از طرف من بچلون
مرجان
19 خرداد 92 9:56
قدم نو رسیده مبارک... چه نی نی خوشگل و نازیه ماشااله.
وقتی بزرگ بشه حتماً با بردیا کلی آتیش می سوزونن.


ممنون مرجان جون
رابرت استرانك(كماندار نوجوان)
19 خرداد 92 10:07
مباركه قدم نو رسيده اين پسر خاله زيبا رو به شما تبريك ميگم آقا برديا خوشجل خان شلوغ و شيطون


مرسی دوست جون
دخترک
19 خرداد 92 10:37
سلام
واااااای چه کوشولوه ماهان
خب بردیا حق داره تا الان مرکز توجه بوده
تکیه برجای بزرگان نتوان زد آقا ماهان


ههههه خیلی باحالی دوستم
ندا مامان ملینا
19 خرداد 92 10:58
آخی چقدر نازه . عزیزم . مبارک باشه خاطره جون . الهی قربونش بشم که حسودی می کنه .
چقدر بردیا تغییر کرده .عزیزم .
ایشالا تنشون همیشه سلامت باشه و لباشون همیشه خندون و شاد و خوش در کنار خانواده هاشون باشن .


مرسی ندا جون . ملینا خانم رو ببوس
فاطمه 67
19 خرداد 92 13:28
الهی عزیزم مبارک باشه.....خیلی به عاطفه جون تبریک بگین....اون گوسفند کشته شدهه حالمو بد کرد .....گریهههههههه
خاطره جون منم مادران انشاالله زایمان میکنم....خواهرتون بیهوش بودن یا بی حسی ؟ و اینکه راضی بود ؟ دکترشم برام میپرسی کی بود ؟
ممنون قربونت


سلام عزیزم. مرسی. خوبی؟ کی زایمانت هست به سلامتی ؟ بیمارستانش خوب و تمیز بود و خواهرم راضی بود خیلی. دکترش حنطوش زاده و بی هوشی کامل بود...
فاطمه 67
19 خرداد 92 15:28
مرسی گلم...خب خدارو شکر راضی بوده
منم اگر خدا بخواد 17 مرداد.....انشاالله
خیلی مونده خاطره جون...برام دعا کن...راستی تاریخ سزارینشوو همون 16 بوده ؟ یا زود خودش به دنیا اومد.....


انشاءاله به سلامتی زایمان کنی عزیزم. تاریخ زایمان رو 24 خرداد زده بود دکترش اما صبح 16 خرداد یه کم درد داشتکه رفته بود بیمارستان واونا هم زنگ زدن دکترش رفته بود و گفته بود دردهای زایمانه و سزارین شده بود
maman arsam
19 خرداد 92 16:07
chghadr naze tabrik


ممنون عزیزم
دخترک
19 خرداد 92 21:41
سلام مهربونم فکر کنم عکس مانتوم درست شد
اگه نتونستین ببینین بگید درستش کنم


وووی. دیدم الان. مرسی. خوشگله خانم هنرمند
نسرین مامان بردیا
20 خرداد 92 2:31
قدم نو رسیده مبارک... خاله شدن دوباره ی شما هم مبارک...
پسر خاله ی بردیا جون خوش اومدی.... با هم اتیش میسوزونیدااااااااااااا


مرسي نسرين جون...
خاله عاطفه
20 خرداد 92 13:56
الهیییییی خدا هردوتاشون رو حفظ کنه ماشالا چه گل پسرایین به ماهم سر بزنید ولی ما هنوز تازه کاریم
مامان امیرعلی
20 خرداد 92 14:37
چقدر این دوتا پسر نازن ماشاالله
فاطمه 67
20 خرداد 92 17:40
خاطره جون الان از دوستی با من پشیمون میشی.....میشه از عاطفه جون بپرسی توی بیمارستان توی ساک نینی چیا میذارن یعنی لباس و پوشک منظورمه؟ الکی با خودم وسیله نبرم

و اینکه نینی رو حموم کردن یا نه ؟

و اینکه شنیدم بیمارستان مادران بیهوشی برا زایمان اجباریه...صحت داره ؟

دیگه اینکه وقتی به هوش اومده نینی رو شیر داده یا اونا توی بیهوشی سینه گذاشتن دهن ماهان جونم؟



از نینی و یاسمین عکس بذار

توروخدا مثل همیشه کامل برام بپرس

قربونت برم



سلام عزیزم.این حرفا چیه؟ هر سوالی داری بپرس.توی ساک نی نی یه حوله.پوشک.سرهمی و کلاه و پتو...برای مادر دمپایی.لباس.خمیردندان.قاشق و چنگال.مسواک بوده... توی مادران بیهوشی اجبار نیست.اتفاقا دکتر خواهرم اصرار به بی حسی داشته اما خواهرم خودش نخواسته. نی نی هم حمام کردن قبل از مرخص شدن و خواهرم به نی نی بعد از بهوش اومدن شیر داده






سارا
21 خرداد 92 1:48
مبارکه ....قدم نو رسیده مبارک باشه ..امیدوارم قدمش پر از خیر و شادی باشه برای خانواده ...

این پسر کوچولو عادت میکنه و دیگه خسودی نمیکنه بعد یه مدتی ...بوس برای هر دوشون


مرسی سارا جون.انشاء اله که همینطور باشه
فاطمه 67
21 خرداد 92 9:27
قربونت برم خاطره جون که یک دوست مهربونی...خیلی دوستت دارم...ممنونم


فدات شم . مرسی... انشاء اله به راحتی و سلامتی زایمان می کنی دوستم
توت فرنگي
21 خرداد 92 9:33
قدم نو رسيده مبارك خاطره جون
ايشالاه هميشه سلامت باشن
واي برديا جون چقد ناز بودن ماشالاه از طرف من هردو عزيزو ببوسين


ممنون گلم. چشمات نازه عزیزم
زهرا مامان مه سما
21 خرداد 92 10:55
قدم نو رسیده مبارک ولی واقعا چه کیفی میده ادم دوبار خاله بشه منم چند روز دیگه دوباره خاله میشم ایشاالله دامادش کنید


مرسی عزیزم. واقعا کیف داره
خاله عاطفه
21 خرداد 92 18:37
مرسی خاله خاطره جونم از این همه لطفت ... از این همه ذوق و هنرت ... مرسی خاله جون که این همه ازم عکسهای خوشجل میگیری


وای عسیسمممممممممممم...
الهه
23 خرداد 92 7:53
قدم نو رسيده مبارك. فداشم كه چقدر كوچولو ست. يعني بچه هاي ما هم اينقدري دنيا اومدن.
خاطره بهت حسوديم شد. خاله شدن چه لذتي داره؟يادت نره يه ماچ گنده از طرف من بكني.


مرسی الهه جون. خیلی خیلی شیرینه. ماچ هم چشم از طرف خاله الهه
صوفی مامان رادمهر
28 خرداد 92 9:51
آخییییییی این فرشته کوچولو چه نازه... جاااان... خاطره زیر گلوش رو از طرف من بو کن
سوسن(مامان پرنسس باران)
8 تیر 92 18:21
قدم نورسیده اتون مبارک.تازه اولشه خاطره جون. باران هم نسبت به پسرعمه اش دقیقا رفتارهای بردیا رو داره.حتی دوس داره لباسای اونو بپوشه یا اینکه فقط رو پای عمه اش بخوابه.