شمال ـ لاهیجان
از ابتدای هفته پیش صحبت یه مسافرت کوتاه 2 روزه به شمال بود اما تصمیم نگرفته بودیم کدوم یکی از شهرهای شمالی بریم تا این که چهارشنبه با پیشنهاد مامان ، لاهیجان تصویب شد و در عرض چند ساعت هتل انتخاب و رزرو و راهی لاهیجان شدیم...
بردیا 25 ماه و 8 روزه و این نهمین مسافرت از ابتدای تولدش و دومین مسافرت سه نفری ما بود. خیلی خوش گذشت. هوا خوب بود و بردیا که حسابی از همه چی لذت برد و تا می تونست شیطونی و بازی کرد . خدا رو شکر اخلاقش خوب بود و نهایت همکاری رو با ما کرد... جمعه شب هم برگشتیم تهران... عکسای سفر همراه با شرح عکسا رو توی ادامه مطلب می زارم چون خیلی زیاده
قبل از حرکت توی پارکینگ
توی راه رفت نصف مسیر و خوابیده بود
توی رستوران هتل در حال سفارش دادن غذا
یه sms به کیمیا بدم« عسیسم من رسیدم نگران نباش »
دنبال آقای پیشی
توی محوطه هتل
محوطه و فضای هتل خیلی قشنگ بود. دورش جنگل بود و از پشت هتل پله داشت برای رفتن توی جنگل ...
اینجا باباش داره براش شعر می خونه و بردیا داره دست می زنه
تازه یادش افتاده که داشت دست می زد کیف خرسیش و انداخته و بغلش کرده و داره نازش می کنه
طبق معمول تا سوار ماشین میشیم یاد فرمون بازی می افته
توی پارک
در حال بستنی خوردن
دریاچه لاهیجان
برای دریا هم رفتیم ساحل چمخاله که از لاهیجان حدود 20، 25 دقیقه راه بود
عکسا کاملا نشون می ده که چقدر کیف کرده و تا می تونست آب بازی کرد و خلاصه ول کن آب نبود
هر موجی که بهش می خورد از ذوق و خوشحالی جیغ می کشید
با زور از آب آوردیمش بیرون
ماسه بازی
این حوله اش رو هم خیلی دوست داره ... وقتی تنش می کنیم دیگه نمی زاره درش بیاریم
رفتیم تله کابین
بام سبز و کشیدن قلیان و خوردن آش رشته و سیب زمینی سرخ کرده و چای و ....
مسیر برگشت تله کابین برای دیدن منظره بیرون این مدلی نشسته بود
توی هتل من و بابایی رفتیم توی لابی برای استفاده از نت و بردیا باطریش تموم شد
هتل محوطه قشنگ و سرسبزی داشت و بردیا مدام از اینور به اونور می دوید
اینم یه مدل سرسره بازی
توی راه برگشت توی رستوران
وای... چقدر عکس بود... خسته شدم !!!