سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 13 سال و 6 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

مسافرت نوروزی ـ رشت و انزلی

1392/1/15 21:20
2,923 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره فرصت شد تا عکسای سفر چند روزه شمال رو از تو دوربین خالی کنم و  بیام سراغ آپ کردن وبلاگ چشمک هفته اول یه چند روزی رو همراه با مامان بزرگ و بابا بزرگ و خاله و دایی رفتیم شمال... 

معمولا مسافرت های نوروزی بیشتر شهرهایی رو میریم که تاحالا نرفته باشیم. اما امسال با توجه به بارداری خاله عاطفه و زن دایی و همینطور شیطنت های بردیا تصمیم گرفتیم بریم رشت و انزلی که هم مسافت زیاد طولانی نباشه و هم هواش خوب باشه.

این بود که صبح روز سوم فروردین عازم شمال شدیم.

توی این مسافرت بردیا بر خلاف مسافرت های قبلی یه کم متفاوت تر بود و بیشتر شیطونی کرد و بیشتر بدقلقی کرد و بیشتر آتیش سوزوند. نگران

توی این مسافرت بابایی خیلی اذیت شد. چون آقا بردیا مثل چسب قطره ای بدجور چسبیده بود به باباش و جدا شدنی هم نبود!!!! 

 

عکسا در ادامه مطلب مژه

توی راه در حال بازی و شیطنت با یاسمن 

توی ماشین در راه رفت و بازی با شرک 

براش توی ظرف های کوچک خیار ،کیوی ، موز و .... آماده کرده بودم و اینجا داره خیار میل میکنه و از مناظر بیرون لذت می بره  نیشخند

کافی بود یه لحظه بابایی پیاده شه تا بردیا سریع بپره پشت فرمون و جو رانندگی بگیرتش نیشخند

تا رسیدیم ویلا یه توپ دید و دیگه ول کن این توپه نبود 

در آغوش مامان محبوبه اما فکر و حواسش پیش توپه هنوز 

بردیا و یاسمن 

عاشق فرمون بازیه و این که همش با دکمه ها و دم و دستگاه ماشین ور بره متفکر

بردیا و مامان و بابا

بردیا و بابا و عمو حسین 

بردیا و بابا و دایی علی 

قربون اون ابعادش برم من بغل

عاشق عکسای این مدلی امماچ

 داره تلاش می کنه جوراباش و دربیاره . غافل از این که جوراب شلواریه و به این راحتی ها در نمیاد قهقهه

از بیرون اومدیم و حسابی خسته و گرسنه بود 

احتمالا در حال نقشه کشیدنه... حالا واسه چی دیگه نمی دونم !!! 

اینجا هم خودش اومد و دوست داشت ازش عکس بگیرم 

بردیا و مامان

بردیا و بابا

اینم نمایی از دریاچه سقالکسار که خیلی خوشگله و به ادم آرامش می ده

بردیای متفکر 

یه کم آتیش بازی کردیم و بردیا خیلی دوست داشت 

عاشق ماشین و پشت فرمون نشستنه 

پله های ویلا که بیچارمون کرد از بس رفت بالا و اومد پایین کلافه

داشتیم می رفتیم لب دریا و توی راه خوابش برد

اما تا رسیدیم پیاده شد و با هندوانه از خودش پذیرایی کرد

بردیای مظلوم 

توی راه برگشت به سمت تهران و درحال آب میوه خوردن 

عاشق این عروسکه شده و تقریبا همه جا باهاشه 

نصفه های راه دیگه خوابش برد تا رسیدیم خونه همچنان لالا بود ماچ

پایان 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مهسا(مامان هستی)
11 فروردین 92 15:37
قربووووووووووووون این عکسای ناااااااااااازت
مثل همیشه همه چی عااااااااااالی بود عزیزم ایشالااا همیشه به ثفر و شادی


مرسی عزیزم . ممنون. دخمل نازت و ببوس
نادین شاپ
11 فروردین 92 16:22
سلام دوست عزیز فروش تم های تولد در نادین شاپ با قیمتی بسیار مناسب
مامان نفس
11 فروردین 92 17:04
میبینم که بردیا کوچولو باعث شده همه دلشون نی نی بخواد آره
خاطره جون از طرف من به عاطفه ی عزیزم خیلی تبریگ بگو, من نمیدونستم مامان شدن دوباره
بردیا جونی عکسات خیلی خوشمل و مثه همیشه خوردنی بودن
سر اون جوراب شلواریه مُردم از خنده بدجنس


ممنون عزیزم. آره الان توی ماه 7 هست و انشاء اله اواسط خرداد زایمان می کنه.
mAhyA
11 فروردین 92 17:16
ووووای عشقم بردیای گلم چه عکسای قشنگی گرفتی!!
عااااشق اون عکسیم که در حال هندونه خوردنی
بیصبرانه از الان منتظر رسیدن روز تولد و دیدن عکسای جشن تولد دو سالگیتم
پست عکسای تولد یک سالگیت که رمزداره و من هنوز که هنوزه در حسرت دیدنشون موندم
حالا منتظر عکسای جشن تولد دو سالگیتم


مرسی...بردیا عاشق هندوانه اس. هر چی بهش بدی بازم می خواد... در مورد عکسای تولد یکسالگی هم یه ایمیل بده برات بفرستم رمزو ... احتمال خیلی زیاد تولد دو سالگی هم پستش رمز دار خواهد بود
سمانه مامان کیمیا
12 فروردین 92 10:35
همیشه به گردش خاله جون...جای کیمیا هم خالی حسابی هااا
عاشق عکس هندونه خوردنش شدم



مرسی سمانه جون. آره جای عروسم که حسابی خالی بود...
راستی اس ام اس وقت آتلیه نیومده برام... اون تاریخ فکر نکنم بشه بیام. تولد یاسمنه اونروز...

نیلوفر
12 فروردین 92 20:25
سلام به به مسافرت،ایشالا که همیشه خوش باشید،مثل همیشه عکسها بی نظیر هستن و کلی لذت بردم از دیدن بردیا جونی بوسسس
صدیقه
13 فروردین 92 1:19
سلام عزیزم خیلی لذت بردم عکسای بردیای گلمو دیدم هزار ماشالله ..............دوسش دارم .....
tootfarangi
13 فروردین 92 14:59
به به چه عكساي نازي ايشالاه هميشه پيش ماماني بابايي خوب و خوش زندگي كني برديا جان بوس
فرناز مامان ایلیا
14 فروردین 92 3:38
عززیزززم عاشق تک تک عکسهاش شدم بخدا...مخصوصا با سویشرت کلاه داره...بووووس
الهه
14 فروردین 92 7:48
واش واش اين پسر خوشگله رو ببين. هميشه به گردش. اونقدر همه عكسات خوشگلن كه نميدونم از كدمشون بگم.
مرجان
14 فروردین 92 9:47
چه پسر خوبیه این آقا بردیا. چه عکسهای خوشگلی شدن. هر کاری که میکنه یه سوژه بامزه میشه. خدا سلامت نگهش داره.
دخترک
14 فروردین 92 17:08
سلام
الهی منم قربون ابعادش بشممممممممممم
اونجا که خندیده قلبم براش دراومد


مرسییییییی کجایی پس دختر جون؟ آپ نمی شی چرا؟ هی میام سر می زنم و خبری ازت نیست!!!


ساناز
16 فروردین 92 11:50
عكسا خيلي خوشگلن ! برديا هم مث هميشه خوردنی و خوشتيپ‏!‏
خاله عاطفه
17 فروردین 92 16:47
منم عاشق عكس اين مدلي ام
دراگو
19 فروردین 92 14:48
هميشه به مسافرت و خوش گذروني پسر خوشگل همه عكسات و جاهايي كه رفتي خيلي زيبا بود
سپید مامان علی
21 فروردین 92 13:51
انشاءالله همیشه به سفر و گردش خیلی خیلی عکسها و شیطنت های بردیا خان قشنگ بود.... انشاءالله همیشه در کنار هم خوشبخت باشید
maman bahar
26 فروردین 92 0:48
همیشه کنار هم شاد باشید و لباتون خندون
شبنم
27 فروردین 92 12:58
عكسها خيلي خوب بودن معلومه كه به برديا حسابي كيف داده اونجا كه داره هندونه مي خوره خيلي بامزه است
نرگس مامان باران قلنبه
24 خرداد 92 18:06
سلام خوبین ماشالا خیلی پسر نازی دارین بیشتر پستاتون رو نگاه میکردم واقعا پسر خوشتیپی دارین آفرین به این همه سلیقه