جشن سال نو در مهد کودک
امسال دومین سالیه که من عید نوروز رو در کنار مامان و بابا هستم و اولین سالیه که مهد کودک می رم و عید نوروز رو توی مهد کودک برامون جشن گرفتند.
جشن همین امروز بود و شروع مراسم ساعت 13.45 و من مشغول بازی بودم که یهویی دیدم مامانی اومده. منم سریع اومدم بغلش و وقتی فریبا جون من و از مامان گرفت که لباسامو عوض کنه شروع کردم به گریه و زاری و فقط مامانم و می خواستم. این بود که مامانی خودش اومد و با کمک فریبا جون لباسامو تنم کرد. تا چند دقیقه اول ول کن مامانم نبودم و بدجور چسبیده بودم بهش اما وقتی فهمیدم که دیگه قرار نیست بره آروم شدم و کم کم شروع کردم به شیطنت های همیشگی...
عکسا رو توی ادامه مطلب ببینید چون زیاده
تزئینات مهد کودک
سفره هفت سین از نوع مهد کودکی
هدیه مخصوص کوچولو ها ( ماشین + نقل + شکلات + بادکنک و ...)
و کارت های تبریک سال نو
بنده هم معرف حضور همگی هستم
می گم مامانی می شه من همین الان سهمیه ام رو بردارم؟!
در این قسمت با کیک و ساندیس از خودم پذیرایی کردم
اینا هم دوستای بزرگتر از خودم هستند که مشغول خوندن قرآن، شعر و ... هستند
مامانی بزار حالا که داریم می ریم و کسی هم نیست من هزینه مهد کودکم رو خودم حساب کنم.
ای وای این تلفن هم که دائم زنگ می زنه و کسی نیست جواب بده!!!
الو ... مهد کودک پارس... بفرمائید!!!
یه کم تاب بازی کنیم و بعدش بریم خونه
توی این عکس هم سمت چپم آرسام نشسته که خوابش میاد و زیاد اعصاب نداره
خوب اینم از اولین جشن عید نوروز توی مهد کودک
چهارشنبه 91/12/23