سید بردیاسید بردیا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

کوچولوی خوش اخلاق مامانی و بابایی

برای پسرم بردیا

1391/11/16 12:02
1,274 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم،‌نفسم،‌ عشق بزرگ من ، مرد کوچک من...

این مطلب و  یه جایی خوندم و گفتم واسه تو هم بذارم. چون می دونم در آینده تو زندگیت یه زمانی به یه جاهایی می رسی که مطمئناً به دردت می خوره...

 

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی 
اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده 

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی 
رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏بره و از میانشون می‏گذره از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور را تمام کنی. 

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی 
بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن. 

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی 
مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره. 

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی 
شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته، فراموش نکنی. 

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی 
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگ‌ترین هنر دنیاست. 

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی 
از درد های کوچیکه که آدم می ناله؛ ولی وقتی ضربه سهمگین باشه، لال می شه. 

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی 
اگر بتونی دیگری را همونطور که هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو کاملا واقعیه. 

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی 
همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته. 

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی 
کسی که دوستت داره، همش نگرانته. به خاطر همین بیشتر از اینکه بگه دوستت دارم میگه مواظب خودت باش. 

و بالاخره خواهی فهمید که : 
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود" هست. 

یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم" هست. 

قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" هست. 

مقداری خرد پشت "چه میدونم" هست. 

و اندکی درد پشت "اشکالی نداره" هست.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

نیلوفر
16 بهمن 91 15:48
سلام
مامانی از مطلبی که گذاشتید ممنونم،خیلی خیلی جملاتش قشنگ و عمیقه
ایشالا که همیشه پاینده باشید
میبوسمتون



مرسی دوست جون
محبوبه
16 بهمن 91 16:27
ميتونم بگم تو يكي از بهترينها هستي دخترم بيان انتخاب تو براي گفتنيهات دلنشين و َآموزنده و جالبه اميدوارم همچنان در زندگيت موفق باشي مطمئنا" برديا به همچنين مادري افتخار ميكنه و خواهد كرد دوست دارم


مرسی مامی
اوامامان ارام
16 بهمن 91 17:08
سلام دوست گلم واقعا لذت بردم .......خاطره جون چند جمله اخرت عین واقعیتن


مرسی اوا جون... عزیزم هنوز خرید می کنی از خارج از کشور؟ فکر کنم دیگه نمی صرفه. آره؟
سمیرا مامان آنیتا
17 بهمن 91 9:14
پس داری بردیای ما رو فیلسوف کوچولو میکنی قربونش برم با این مامان فهمیده اش
خاله عاطفه
17 بهمن 91 11:13
هميشه احساسات مادرانه چه در گفتن نصيحت چه در تعريف و تمجيد يا در بيان تحت هر عنواني به دل و جيگر و قلب آدم ميشينه
توت فرنگی
17 بهمن 91 14:41
سلام مامان خاطره خوبی؟ بردیای عزیزم چطوره؟ببخشید این مدت مریض بودم سر میزدم ولی نظر نمیزاشتم متن خیلی قشنگی گزاشتی دستت طتا از طرف من بردیا جونو ببوس
سمانه مامان کیمیا
17 بهمن 91 22:29
فیض بردیم
neda
18 بهمن 91 12:07
سلام دوست عزیز من مدیر فروشگاه آنلاین لوازم جشن تولد نادین هستم. خوشحال میشم از فروشگاهم دیدن کنی. هر هفته با محصولات جدید nadin-shop.ir
سپید مامان علی
21 بهمن 91 19:24
خیلی خیلی مطلب زیبا و عمیق و پر معنایی بود
خوش به حال بردیا خان با این مامان فهمیده و مهلبونش


به قول صوفی خیلی مخلصیم